فیک ماجرای به هم رسیدنمان
پارت3:
علامت ا/ت: _
علامت جونگ کوک: +
علامت ته می: ~
علامت تهیونگ: =
علامت جیمین: ٪
وارد سالن شدن و که دیدن هم کلاسی های دبیرستان شون اونجا بودن.
_:وای ته می پسرا اینجان😍
~:آره جونگ کوک و تهیونگ هم اینجان کراش هامون(با ذوق)
ویو جونگ کوک: وقت استراحت شده بود رفتیم استراحت کنیم که یهو دخترای دبیرستانمونو دیدیم. من با ذوق داشتم با ا/ت نگاه میکردم تو این مدت خیلی روش کراش داشتم ولی نتونستم بهش بگم.
ویو تهیونگ: با دیدن این دخترا دلم آب شد من ته می رو خیلی دوسش داشتم ولی برعکس جونگ کوک بهش اعتراف کرده بودم ولی گفته بود دوست نداره تو مدرسه رابطه داشته منم منتظر بودم که فارغ التحصیل بشیم و الان چه موقعیتی پیش اومد(با خوشحالی در ذهنش)
ویو جیمین: با دیدن اونا اصلا خوشحال نشدم چون وقتی اون دوتا بودن پسرا هیچ محلی بهم نمیدادن و جونگ کوک نمیزاشت با ا/ت حرف بزنم ولی یروزی ا/ت رو از جونگ کوک میگیرم.
نکته:( جیمین روی ا/ت کراش بوده و وقتی دید خاطر جونگ کوک هم عاشقشه عقب کشید که به موقعش ظاهر بشه)
ویو ا/ت: با خوشحالی به سمتشون رفتیم به نظر میومد اونا هم از دیدن ما خوشحال باشن. بعد از سلام و احوال پرسی از ما پرسیدن که اینجا چیکار میکنیم و ماهم گفتیم که استخدامی جدید هستیم.در حین حرف زدن صدامون کردن که کارمون رو شروع کنیم.
بعد از کار: تقریبا ساعت 9 شده بود و هوا هم تاریک.
ویو جونگ کوک: رفتیم دخترا گفتیم که میتونیم برسونیمشون و چون خطرناک بود یکمم پافشاری کردیم و اونا هم قبول کردن.
چند مین بعد:
ویو ا/ت: رسیدیم و از پسرا خداحافظی کردیم و از خستگی روی تخت ولو شدیم و خوابیدیم.
علامت ا/ت: _
علامت جونگ کوک: +
علامت ته می: ~
علامت تهیونگ: =
علامت جیمین: ٪
وارد سالن شدن و که دیدن هم کلاسی های دبیرستان شون اونجا بودن.
_:وای ته می پسرا اینجان😍
~:آره جونگ کوک و تهیونگ هم اینجان کراش هامون(با ذوق)
ویو جونگ کوک: وقت استراحت شده بود رفتیم استراحت کنیم که یهو دخترای دبیرستانمونو دیدیم. من با ذوق داشتم با ا/ت نگاه میکردم تو این مدت خیلی روش کراش داشتم ولی نتونستم بهش بگم.
ویو تهیونگ: با دیدن این دخترا دلم آب شد من ته می رو خیلی دوسش داشتم ولی برعکس جونگ کوک بهش اعتراف کرده بودم ولی گفته بود دوست نداره تو مدرسه رابطه داشته منم منتظر بودم که فارغ التحصیل بشیم و الان چه موقعیتی پیش اومد(با خوشحالی در ذهنش)
ویو جیمین: با دیدن اونا اصلا خوشحال نشدم چون وقتی اون دوتا بودن پسرا هیچ محلی بهم نمیدادن و جونگ کوک نمیزاشت با ا/ت حرف بزنم ولی یروزی ا/ت رو از جونگ کوک میگیرم.
نکته:( جیمین روی ا/ت کراش بوده و وقتی دید خاطر جونگ کوک هم عاشقشه عقب کشید که به موقعش ظاهر بشه)
ویو ا/ت: با خوشحالی به سمتشون رفتیم به نظر میومد اونا هم از دیدن ما خوشحال باشن. بعد از سلام و احوال پرسی از ما پرسیدن که اینجا چیکار میکنیم و ماهم گفتیم که استخدامی جدید هستیم.در حین حرف زدن صدامون کردن که کارمون رو شروع کنیم.
بعد از کار: تقریبا ساعت 9 شده بود و هوا هم تاریک.
ویو جونگ کوک: رفتیم دخترا گفتیم که میتونیم برسونیمشون و چون خطرناک بود یکمم پافشاری کردیم و اونا هم قبول کردن.
چند مین بعد:
ویو ا/ت: رسیدیم و از پسرا خداحافظی کردیم و از خستگی روی تخت ولو شدیم و خوابیدیم.
۶.۵k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.