Part¹
Part¹
ا/ت ویو
همه جلوی در کالج وایساده بودیم
قرار بود با بچه ها بریم اردو جنگلی و دو روز دیگه برگردیم
نامی مضطرب بهم نگاه کرد که دستشو گرفتم
+ می دونم سرده ولی الان اتوبوس میرسه فک کنم
+[سرشو به معنی تائید تکون داد که بهش لبخند زدم
با صدای داد کوک که اعلام می کرد مینی بوس اومده همه ی وسایلمونو جمع کردیم و به طرف مینی بوس رفتیم
اتوبوس بزرگ بود و همه توش جا میشدن
من و ته کنار هم نشستیم و وسایلمونو توی کابین بالا سرمون گذاشتیم
وقتی همه نشستن و راننده از حضور همه مطمئن شد مینی بوس رو روشن کرد و به طرف اردوگاه حرکت کردیم]
÷ خب کی پایس آهنگ بخونیم
+ میا و تو خوبه
ܣ اممم خب نمــیشه مطمعــ....
÷ زود باش * بلندش کرد
= خب چی بذاریم
+ من من من من منننننن
& خب بگو
+ آهنگSnapp
_ کوک زود باش
÷ هیونگ گفت چشم
* بعد از اهنگ
& ورد لوید هندسام تشریف اوردن
+ این وسط تو فاز رپ گرفتی
^ ا.ت بیا سریال ببینیم
+ اومدم[انقدر سریالش خنده دار بود که صدای خنده هامون کل اتوبوس رو گرفته بود]
+ نامجون کوشی[کلاه هودیشو رو سرش کشیده بود و سرشو تکیه داده بود به پنجره خیره بود]
* نامجون ویو
خوش به حال ا.ت اون با هر کسی راحت می تونست حرف بزنه و خوش بگذرونه ولی هیشکی از من خوشش نمیاد همه ازم بدشون میاد من یه اشغالم
هنوزم نمیفهمم ا.ت چرا با هام خوبه شاید دلش برام میسوزه نمی دونم
کلاه هودیمو رو سرم کشیدم و سرمو تکیه دادم به پنجره
هندزفری تو گوشم گذاشتم و آهنگ izzamuzzic رو پلی کردم
ا/ت ویو
همه جلوی در کالج وایساده بودیم
قرار بود با بچه ها بریم اردو جنگلی و دو روز دیگه برگردیم
نامی مضطرب بهم نگاه کرد که دستشو گرفتم
+ می دونم سرده ولی الان اتوبوس میرسه فک کنم
+[سرشو به معنی تائید تکون داد که بهش لبخند زدم
با صدای داد کوک که اعلام می کرد مینی بوس اومده همه ی وسایلمونو جمع کردیم و به طرف مینی بوس رفتیم
اتوبوس بزرگ بود و همه توش جا میشدن
من و ته کنار هم نشستیم و وسایلمونو توی کابین بالا سرمون گذاشتیم
وقتی همه نشستن و راننده از حضور همه مطمئن شد مینی بوس رو روشن کرد و به طرف اردوگاه حرکت کردیم]
÷ خب کی پایس آهنگ بخونیم
+ میا و تو خوبه
ܣ اممم خب نمــیشه مطمعــ....
÷ زود باش * بلندش کرد
= خب چی بذاریم
+ من من من من منننننن
& خب بگو
+ آهنگSnapp
_ کوک زود باش
÷ هیونگ گفت چشم
* بعد از اهنگ
& ورد لوید هندسام تشریف اوردن
+ این وسط تو فاز رپ گرفتی
^ ا.ت بیا سریال ببینیم
+ اومدم[انقدر سریالش خنده دار بود که صدای خنده هامون کل اتوبوس رو گرفته بود]
+ نامجون کوشی[کلاه هودیشو رو سرش کشیده بود و سرشو تکیه داده بود به پنجره خیره بود]
* نامجون ویو
خوش به حال ا.ت اون با هر کسی راحت می تونست حرف بزنه و خوش بگذرونه ولی هیشکی از من خوشش نمیاد همه ازم بدشون میاد من یه اشغالم
هنوزم نمیفهمم ا.ت چرا با هام خوبه شاید دلش برام میسوزه نمی دونم
کلاه هودیمو رو سرم کشیدم و سرمو تکیه دادم به پنجره
هندزفری تو گوشم گذاشتم و آهنگ izzamuzzic رو پلی کردم
۱.۸k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.