وقتی با رلت کات کردی (اونا روی تو کراشن و تو نمی دونی)

تکپارتی




سلام من نیا هستم ۲۰ سالمه ی دوست پسر دارم به نام هیون وون خیلی دوستش دارم قرار امروز باهاش برم کافه
+مامان من دارم میرم
مامان.اوکی مراقب خودت باش
+بای
توی کافه بودم که هیون وون اومد
+سلام
&سلام میخام باهات صحبت کنم
+بله می‌شنوم
&خوب من دارم با دختر مورد علاقم ازدواج میکنم و باید باهم کات کنیم
+چی
+ولی من دوستت دارم
&فراموشم کن
& خداحافظ
+توی شک بچه
+همینطور داشتم گریه میکردم که ی بچه اومد جلوم
@شلام خاله
+سلام
@خاله من گم سدم
+بیا بغلم
بغلش کردم و بهش گفتم
+شماره مامان بابات رو داری
@خاله توی لباسم هس
+پس بده
شماره رو ازش گرفتم و به مامان و باباش زنگ زدم
+الو
:بفرماید
+خانوم شما بچتون رو گم کردید
:بچه من پیش شماست
+بله بیاید به خیابون..........
اومدن و بچشون رو ازم گرفتن و رفتند
که گوشیم زنگ خورد
+بله
_سلام
+سلام یونگی
_میتونم ببینمت پارک........
+بله





رسیدم پارک
+سلام
_سلام
+کاری داشتی
_بله
+خوب
_ببین میدونم که دوست پسر داری ولی من.....دوستت دارم
+چی
_میتونی ردم کنی
+راستشو بخوای منم دوستت دارم
_راست میگی
+آره
و کی.س








پایان








#تکپارتی