عشق بی پایان
#عشق_بی_پایان
#فصل_اول
P⁹
رفتم لباس بپوشم دیدم که اون پسره هنوز تو خونمونه🤦🏼♀️
جین: اهم کجا داشتید میرفتید؟
ا/ت: ب ت چ
جین: نه نشد
ا/ت:......
جین:....
ا/ت:......(نگاه چپ چپ)
جین:(غرق در سکوت)
ا/ت: اهم نمیخوای از اتاق بری بیرون میخوام لباس عوض کنم(او مای گاد)
جین: نه
چند دقیقه بعد...
ا/ت: بابا برو بیرون
جین: هعی باشه فقط دو قیقه
ا/ت: 😑دو دقیقه
جین: خیل خب ۱۰ دقیقه
ا/ت: حالا شد
۱۰دقیقه بعد(کوک زنگ میزنه)
مکالمه ی ا/ت با کوک
کوک: ا/ت چاگیا چی کار میکنی؟
ا/ت: دارم لباس میپوشم دیگه
کوک: مطمعنی؟
ا/ت: اره😑
کوک: باشه فقط زود
ا/ت: اها راستی یادم رفت بگم پسره دوباره مزاحم من شده
کوک: استقفرالله شیطون میگه..... وایستا الان میام بالا
*قطع*
ویو ا/ت
کوک اومد بالا و........
#فصل_اول
P⁹
رفتم لباس بپوشم دیدم که اون پسره هنوز تو خونمونه🤦🏼♀️
جین: اهم کجا داشتید میرفتید؟
ا/ت: ب ت چ
جین: نه نشد
ا/ت:......
جین:....
ا/ت:......(نگاه چپ چپ)
جین:(غرق در سکوت)
ا/ت: اهم نمیخوای از اتاق بری بیرون میخوام لباس عوض کنم(او مای گاد)
جین: نه
چند دقیقه بعد...
ا/ت: بابا برو بیرون
جین: هعی باشه فقط دو قیقه
ا/ت: 😑دو دقیقه
جین: خیل خب ۱۰ دقیقه
ا/ت: حالا شد
۱۰دقیقه بعد(کوک زنگ میزنه)
مکالمه ی ا/ت با کوک
کوک: ا/ت چاگیا چی کار میکنی؟
ا/ت: دارم لباس میپوشم دیگه
کوک: مطمعنی؟
ا/ت: اره😑
کوک: باشه فقط زود
ا/ت: اها راستی یادم رفت بگم پسره دوباره مزاحم من شده
کوک: استقفرالله شیطون میگه..... وایستا الان میام بالا
*قطع*
ویو ا/ت
کوک اومد بالا و........
۴۸.۰k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.