چند پارتی (درخواستی)
p²
چند مین بعد ....
رسیدیم دم خونه کوک
داشتم با مامانم حرف میزدم که متوجه یه مرد قد بلند هیکلی که جلوم بود شدم . یکم مکث کردم و سرم رو بالا آوردم .اوف کوک بود.رسما می خواد منو بکوشههههه.
تو افکارم بودم که مامانم زد به دستم .
&سلام پسرم چطوری خوشگل خاله؟؟
_مرسی خاله جون بفرمایید تو .
+سلام جونگ کوک
_سلام ات بیا تو ...
یاااا چرا انقدر بی احساسه . اههه.
ویو کوک :
وای امروز خالم اینا میان یسسس .من رو ات کراشم ولی هیچکس نمیدونه.
تصمیم گرفتم یکم سرد برخورد کنم که شاید علاقم کم بشه بتونم زندگیمو بکنم.
ویو ات
رفتیم داخل ....
+سلام خاله خوشگلممممم
# سلام یکی یدونه من خوبی؟
+قربونت خاله تو خوبی؟
# چون تو اومدی من عالیممم
&اه اه بسه دیگه حالمونو بهم زدین
_یاااا خاله جونم راس میگه دیگه
و کوک رفت پیش مامانم دستشو گرفت .
# کم حسودی کنید
+ول کن خاله حسود هرگز نیاسود
#بیاید بشینید .کوک ات رو ببر نو اتاقت .
_اوکی ات بیا .
+ نه خاله اوکیه .
&بابا ما میخوایم حرف بزنیم اااا
+باشه بابا...
که کوک دستمو گرفت و منو برد بالا ...
یا چرا قلبم داره تند میزنه؟؟؟؟
خماری🔥😗
چند مین بعد ....
رسیدیم دم خونه کوک
داشتم با مامانم حرف میزدم که متوجه یه مرد قد بلند هیکلی که جلوم بود شدم . یکم مکث کردم و سرم رو بالا آوردم .اوف کوک بود.رسما می خواد منو بکوشههههه.
تو افکارم بودم که مامانم زد به دستم .
&سلام پسرم چطوری خوشگل خاله؟؟
_مرسی خاله جون بفرمایید تو .
+سلام جونگ کوک
_سلام ات بیا تو ...
یاااا چرا انقدر بی احساسه . اههه.
ویو کوک :
وای امروز خالم اینا میان یسسس .من رو ات کراشم ولی هیچکس نمیدونه.
تصمیم گرفتم یکم سرد برخورد کنم که شاید علاقم کم بشه بتونم زندگیمو بکنم.
ویو ات
رفتیم داخل ....
+سلام خاله خوشگلممممم
# سلام یکی یدونه من خوبی؟
+قربونت خاله تو خوبی؟
# چون تو اومدی من عالیممم
&اه اه بسه دیگه حالمونو بهم زدین
_یاااا خاله جونم راس میگه دیگه
و کوک رفت پیش مامانم دستشو گرفت .
# کم حسودی کنید
+ول کن خاله حسود هرگز نیاسود
#بیاید بشینید .کوک ات رو ببر نو اتاقت .
_اوکی ات بیا .
+ نه خاله اوکیه .
&بابا ما میخوایم حرف بزنیم اااا
+باشه بابا...
که کوک دستمو گرفت و منو برد بالا ...
یا چرا قلبم داره تند میزنه؟؟؟؟
خماری🔥😗
۱۳.۳k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.