Part 12
Part 12
(ویو ات )
رفتیم تو آب من زیاد جلو نمی رفتم چون شنام خوب نبود کوک اون جلو بود که یهو غیبش زد منم مثل سگ ترسیده بودم چون تو جای عمیق آب بودم
ات: کوکککک کجاییی
ات: کوککککک
(ویو ات )
هرچی صداش زدم جواب نشنیدم که یهو از پشت یه دست دور کمرم حلقه شد سرمو برگردوندم کوک رو دیدم که یهو لباش رو گذاشت رو لبام آنقدر شوکه شده بودم که نمی تونستم حرکت کنم که لب پایینم رو گاز گرفت که باهاش همکاری کنم بعد از ۲ مین از لبام دل کند
کوک :ات من دوست دارم
ات: چ...چی
کوک: از همون روزی که دیدمت دیوانه وار عاشقت شدم
ات :خ..خب منم دوست دارم
(ویو ات)
کوک دوباره لباشو گذاشت رو لب هام آروم مک میزد منم همکاری میکردم دست های عضله ایش رو یکیشو برد سمت رونم و فشار میداد منم دستو دور گردنش حلقه کردم و ادامه دادیم بعد از ۵ مین نفس کم آوردم زدم به شونش که ولم کرد
ات :(نفس زنان)
کوک :خوبی
ات: اوهوم
کوک: بیا بریم یه سوپرایز دارم برات
ات :برای من
کوک: کسه دیگه ای هم به غیر از تو مگه هست
ات: حیحی
کوک: بیا دیگه
ات: اومدم
(ویو ات )
با کوک از آب اومدیم بیرون که یهو کوک حوله رو پیچید دورم بغلم کرد
ات: عه کوکی چیکار میکنی
کوک :دارم بیبیم رو بغل میکنم
ات :(خجالت میکشه )
(ویو ات )
کوک بردم توی خونه ی کوچیکی که بغل ساحل بود اونجا رو میز کلی خوراکی و غذا های خوشمزه بود
ات :میگم من لباسام
کوک: لباس توی اون کمده هست
ات :ولی اون ها مال من نیستن
کوک: مال توعن من برات خریدمشون
ات :اومم مسیی
کوک :کیوت خر (آروم )
(ویو ات)
رفتم دیدم چندتا دست لباس کیوت بود یه دونش روش کیتی داشتو برداشتم پوشیدم (اسلایدبعدی)رفتم پیش کوک
کوک :اومم اومدی بیا بریم غذا بخوریم
ات :باش بریم (کیوت)
کوک: آخه خدااایااا من با تو چیکار کنم (جدی )
ات: ..................
کوک: میشه کمتر بامزه و کیوت باشی
ات: عههه ترسیدم گفتم چی شده
کوک :بخدا یه زره دیگه کیوت بازی در بیاری گازت میگیرم
ات: آخه اگه منو گازم بگیری دردم میاد ( خیلی کیوت )
کوک :اخخخ( دستشو میزاره رو قلبش )
ات: کوک چیشده خوبی
کوک: آنقدر کیوت بازی در آوردی قلبم درد گرفت
ات :آخرش تو منو سکته میدی ها حرص میخوره
کوک :خانم جئون حرص نخور برای بچه بده
ات :خانم جئون بچههههه حالت خوبه من بچه ندارم که
کوک :شاید الان بچه نداشته باشی ولی به زودی قراره یه بچه ی کوچولو موچولو برات بکارم
ات: بیشعور منحرف (سرخ میشه )
کوک: عه عه کی به ددیش حرف زشت میزنه
ات: چقدر زود صاحب دار شدم نمی دونستم
کوک:( خنده)
(ویو ات )
رفتیم تو آب من زیاد جلو نمی رفتم چون شنام خوب نبود کوک اون جلو بود که یهو غیبش زد منم مثل سگ ترسیده بودم چون تو جای عمیق آب بودم
ات: کوکککک کجاییی
ات: کوککککک
(ویو ات )
هرچی صداش زدم جواب نشنیدم که یهو از پشت یه دست دور کمرم حلقه شد سرمو برگردوندم کوک رو دیدم که یهو لباش رو گذاشت رو لبام آنقدر شوکه شده بودم که نمی تونستم حرکت کنم که لب پایینم رو گاز گرفت که باهاش همکاری کنم بعد از ۲ مین از لبام دل کند
کوک :ات من دوست دارم
ات: چ...چی
کوک: از همون روزی که دیدمت دیوانه وار عاشقت شدم
ات :خ..خب منم دوست دارم
(ویو ات)
کوک دوباره لباشو گذاشت رو لب هام آروم مک میزد منم همکاری میکردم دست های عضله ایش رو یکیشو برد سمت رونم و فشار میداد منم دستو دور گردنش حلقه کردم و ادامه دادیم بعد از ۵ مین نفس کم آوردم زدم به شونش که ولم کرد
ات :(نفس زنان)
کوک :خوبی
ات: اوهوم
کوک: بیا بریم یه سوپرایز دارم برات
ات :برای من
کوک: کسه دیگه ای هم به غیر از تو مگه هست
ات: حیحی
کوک: بیا دیگه
ات: اومدم
(ویو ات )
با کوک از آب اومدیم بیرون که یهو کوک حوله رو پیچید دورم بغلم کرد
ات: عه کوکی چیکار میکنی
کوک :دارم بیبیم رو بغل میکنم
ات :(خجالت میکشه )
(ویو ات )
کوک بردم توی خونه ی کوچیکی که بغل ساحل بود اونجا رو میز کلی خوراکی و غذا های خوشمزه بود
ات :میگم من لباسام
کوک: لباس توی اون کمده هست
ات :ولی اون ها مال من نیستن
کوک: مال توعن من برات خریدمشون
ات :اومم مسیی
کوک :کیوت خر (آروم )
(ویو ات)
رفتم دیدم چندتا دست لباس کیوت بود یه دونش روش کیتی داشتو برداشتم پوشیدم (اسلایدبعدی)رفتم پیش کوک
کوک :اومم اومدی بیا بریم غذا بخوریم
ات :باش بریم (کیوت)
کوک: آخه خدااایااا من با تو چیکار کنم (جدی )
ات: ..................
کوک: میشه کمتر بامزه و کیوت باشی
ات: عههه ترسیدم گفتم چی شده
کوک :بخدا یه زره دیگه کیوت بازی در بیاری گازت میگیرم
ات: آخه اگه منو گازم بگیری دردم میاد ( خیلی کیوت )
کوک :اخخخ( دستشو میزاره رو قلبش )
ات: کوک چیشده خوبی
کوک: آنقدر کیوت بازی در آوردی قلبم درد گرفت
ات :آخرش تو منو سکته میدی ها حرص میخوره
کوک :خانم جئون حرص نخور برای بچه بده
ات :خانم جئون بچههههه حالت خوبه من بچه ندارم که
کوک :شاید الان بچه نداشته باشی ولی به زودی قراره یه بچه ی کوچولو موچولو برات بکارم
ات: بیشعور منحرف (سرخ میشه )
کوک: عه عه کی به ددیش حرف زشت میزنه
ات: چقدر زود صاحب دار شدم نمی دونستم
کوک:( خنده)
۱۳.۶k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.