قلم بنویس دردم را که در دل دردها دارم.قلم بنویس از حالم ک
قلم بنویس دردم را که در دل دردها دارم.قلم بنویس از حالم که امشب غصه ها دارم.قلم بنویس از عمرم که عمری خون دل خوردم.قلم ای کاش چون زادم همان دم نیز میمردم.قلم بنویس از هجران و از هجر یار.قلم بنویس درد دل چو دارم درد دل بسیار.قلم بنویس تا دیگر نماند در دلم دردی. قلم،این گنبد گیتی بود بازارنامردی،قلم ازبی وفایی ها شکایت میکنم...وز جداییها حکایت میکنم,
۱.۳k
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.