نام رمان:گردنبند گمشده
نام رمان:گردنبند گمشده
کاپل:ات_جیمین
ژانر:عاشقانه_مدرسه ای
تعداد پارت:نامعلوم
Part 9
(ویو ات)صبح از خواب بیدار شدم دیدم جیمین نشسته کنارم...
جیمین:ات خوبی
ات:اره..
جیمین:بزار صبحونتو بیارم
ات:باش....
(ویو ات)دیدم صبحونرو اورد و برام لقمه میگیرفت.....
ات:یااااا جیمینا مگه چلاقم فقط سرم اسیب دیده
جیمین:میخام راحت باشی ات به خودت سخت نگیر منم هرکاری میکنم چیزی نگو
ات:..... عیش...
(ویو ات)صبحونمو خوردم و جیمین رفت پیش دکتر... بعد چند دقیقه اومد...
ات:چیشد
جیمین:امروز مرخصی... ولی من نمیتونم ترو اینجوری ببرم خونتون.
ات:.... ولی
جیمین:ولی نداره میای خونه من
ات:هووف
جیمین:پاشو لباساتو. عوض کن
ات:اینجوری؟
جیمین:چجوری؟
ات:خب برو بیرون ععععع
جیمین:از. اول تا اخر قرار بدنتو ببینم دیگ
ات:یاااااا گفتم برووو بیروننننن
جیمین:باش
ات:پررو
(ویو ات)جیمین رفت بیرون و لباسام عوض کردم صداش کردم....
جیمین:جونم عوض کردی
ات:اره.... بریم
جیمین:بریم... دستتو بده من
ات:هوم..
(ویو ات)دست جیمینو گرفتمو رفتیم تو ماشین.... و رسیدیم خونه....
جیمین:خب بشین فقط استراحت کن
ات:یجور میگی انگار چیشده فقط سرم ضربه دیده کارامو که میتونم بکنم
جیمین:دختر خوب خیلی لج میکنیا
ات:داری حرصمو درمیارییییی اه
جیمین:(خنده)
ات:خنده داشت؟
جیمین:ارع....
(پرش زمانی به ۱۱ شب)
ات:خابم میاد کجا بخابم
جیمین:رو تخت من
ات:تو چی پس
جیمین:تخت دو نفرس
ات:ینی میگی باهم میخابیم
جیمین:اره خب چیه
ات:ه... هیچی
(ویو ات)رفتم خابیدم... که جیمین اومد... خیمه زد روم...
ات:چ... چ... چیکار میکنی بکش اونور
جیمین:هییسسس
(ویو ات)یهو دیدم لباشو گذاشتم رو لبام و بعد ۲ مین ازم جدا شد
ات:بیشورررررر
جیمین:حالا شبت بخیر دختر خوب
ات:عییش از دست توووو
(ویو ات)خابیدیمو...
حمایت یادتون نره حمایت نشه تو خوابم پارت نمیبینید حیحییی🙂😂
کاپل:ات_جیمین
ژانر:عاشقانه_مدرسه ای
تعداد پارت:نامعلوم
Part 9
(ویو ات)صبح از خواب بیدار شدم دیدم جیمین نشسته کنارم...
جیمین:ات خوبی
ات:اره..
جیمین:بزار صبحونتو بیارم
ات:باش....
(ویو ات)دیدم صبحونرو اورد و برام لقمه میگیرفت.....
ات:یااااا جیمینا مگه چلاقم فقط سرم اسیب دیده
جیمین:میخام راحت باشی ات به خودت سخت نگیر منم هرکاری میکنم چیزی نگو
ات:..... عیش...
(ویو ات)صبحونمو خوردم و جیمین رفت پیش دکتر... بعد چند دقیقه اومد...
ات:چیشد
جیمین:امروز مرخصی... ولی من نمیتونم ترو اینجوری ببرم خونتون.
ات:.... ولی
جیمین:ولی نداره میای خونه من
ات:هووف
جیمین:پاشو لباساتو. عوض کن
ات:اینجوری؟
جیمین:چجوری؟
ات:خب برو بیرون ععععع
جیمین:از. اول تا اخر قرار بدنتو ببینم دیگ
ات:یاااااا گفتم برووو بیروننننن
جیمین:باش
ات:پررو
(ویو ات)جیمین رفت بیرون و لباسام عوض کردم صداش کردم....
جیمین:جونم عوض کردی
ات:اره.... بریم
جیمین:بریم... دستتو بده من
ات:هوم..
(ویو ات)دست جیمینو گرفتمو رفتیم تو ماشین.... و رسیدیم خونه....
جیمین:خب بشین فقط استراحت کن
ات:یجور میگی انگار چیشده فقط سرم ضربه دیده کارامو که میتونم بکنم
جیمین:دختر خوب خیلی لج میکنیا
ات:داری حرصمو درمیارییییی اه
جیمین:(خنده)
ات:خنده داشت؟
جیمین:ارع....
(پرش زمانی به ۱۱ شب)
ات:خابم میاد کجا بخابم
جیمین:رو تخت من
ات:تو چی پس
جیمین:تخت دو نفرس
ات:ینی میگی باهم میخابیم
جیمین:اره خب چیه
ات:ه... هیچی
(ویو ات)رفتم خابیدم... که جیمین اومد... خیمه زد روم...
ات:چ... چ... چیکار میکنی بکش اونور
جیمین:هییسسس
(ویو ات)یهو دیدم لباشو گذاشتم رو لبام و بعد ۲ مین ازم جدا شد
ات:بیشورررررر
جیمین:حالا شبت بخیر دختر خوب
ات:عییش از دست توووو
(ویو ات)خابیدیمو...
حمایت یادتون نره حمایت نشه تو خوابم پارت نمیبینید حیحییی🙂😂
۴.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.