حکایت من حکایت کسی ست که عاشق دریا بود ...
حکایت من حکایت کسی ست که عاشق دریا بود ...
اما قایق نداشت.
دلباخته سفر بود، اما همسفر نداشت.
حکایت کسی ست که زجر کشید ،اما ضجه نزد.
زخم داشت ولی ناله ای نکرد.
نفس میکشید اما همنفس نداشت.
خندید اما غمش را کسی نفهمید...
اما قایق نداشت.
دلباخته سفر بود، اما همسفر نداشت.
حکایت کسی ست که زجر کشید ،اما ضجه نزد.
زخم داشت ولی ناله ای نکرد.
نفس میکشید اما همنفس نداشت.
خندید اما غمش را کسی نفهمید...
۴.۶k
۱۳ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.