در شب کوچک من دلهره ویرانیست!
#توووو
گاهی دلتنگى شبیهِ
دیدن عکسی قدیمی میان
آلبوم خانوادگیست
شبیه پیداکردن نوشتهای
غبارگرفته از زیرِ
فرشهای کفِ اتاق
چیزی مانند بوی کمرنگِ
عطر از شیشه ی خالی
ادکلن مورد علاقهات
دیدن شاخه گلی خشک
میان صفحات کتاب قطوری
که مدتها بازش نکردهای
خواندن دوباره ی کارت
پستالهای نَم کشیده
و ملاقات اتفاقی با چهرهای
که سالها پیش همسایهات بوده
ما در گذشتههایمان زندگی میکنیم
و همیشه جسممان به ناچار
به روزهای بعدی منتقل میشود ...
گاهی دلتنگى شبیهِ
دیدن عکسی قدیمی میان
آلبوم خانوادگیست
شبیه پیداکردن نوشتهای
غبارگرفته از زیرِ
فرشهای کفِ اتاق
چیزی مانند بوی کمرنگِ
عطر از شیشه ی خالی
ادکلن مورد علاقهات
دیدن شاخه گلی خشک
میان صفحات کتاب قطوری
که مدتها بازش نکردهای
خواندن دوباره ی کارت
پستالهای نَم کشیده
و ملاقات اتفاقی با چهرهای
که سالها پیش همسایهات بوده
ما در گذشتههایمان زندگی میکنیم
و همیشه جسممان به ناچار
به روزهای بعدی منتقل میشود ...
۲۵.۱k
۲۰ آذر ۱۴۰۰