اگر شهر مالِ من بود،
اگر شهر مالِ من بود،
در هر خیابانش یک بغل فروشی تاسیس میکردم
که اگر پاییز بود و نمِ باران و یک دنیا برگِ زردِ ریخته از درخت و یک دل که پر از دلتنگیست...
جایی باشد برای دقیقه ای در آغوش کشیده شدن
و ثانیه ای آرامش و لحظه ای امنیت... آری من اگر بودم،
به جای این همه درمانگاه و مریض خانه،
در هرخیابان فقط یک بغل فروشی میزدم و تمام...
#شیما_بهزاد
در هر خیابانش یک بغل فروشی تاسیس میکردم
که اگر پاییز بود و نمِ باران و یک دنیا برگِ زردِ ریخته از درخت و یک دل که پر از دلتنگیست...
جایی باشد برای دقیقه ای در آغوش کشیده شدن
و ثانیه ای آرامش و لحظه ای امنیت... آری من اگر بودم،
به جای این همه درمانگاه و مریض خانه،
در هرخیابان فقط یک بغل فروشی میزدم و تمام...
#شیما_بهزاد
۷.۰k
۱۱ مهر ۱۴۰۰