کاش تو اینجا بودی...
کاش تو اینجا بودی...
مقابلت مینشستم و غرق نگاه دریائیت میشدم
شبهایمان را عاشقانه رقم میزدیم
روی سنگفرشهای ولیعصر...
روزهایمان را دلبرانه سپری میکردیم
کنار شومینهی قدیمی خانه...
برایت چای دارچینی دم میکردم.
مانند قدیم ها...
همان شبهایی که دوست داشتنمان تیتر درشت روزنامه های عاشقی بود...
همان روزهایی که زیرقطرههای باران، بیهوا در آغوشم می گرفتی.
اما حالا تو نیستی و کاشهای تلنبار شدهی قلبم دیگر واقعی نمیشوند
نمیشود لمسشان کرد و
تو را ازمیان مشتی رویا بیرون کشید
حالا شبهای طولانی زمستان
روی ایوان
به تنهایی سپری میشود و
ثمرهی نبودنت
تنهایی و خیال
بغض و حسرت است.
کاش تو اینجا بودی
تا برای یک بار هم که شده
خوشبختی را در آغوش میگرفتم!
#زینب_قشقایی
مقابلت مینشستم و غرق نگاه دریائیت میشدم
شبهایمان را عاشقانه رقم میزدیم
روی سنگفرشهای ولیعصر...
روزهایمان را دلبرانه سپری میکردیم
کنار شومینهی قدیمی خانه...
برایت چای دارچینی دم میکردم.
مانند قدیم ها...
همان شبهایی که دوست داشتنمان تیتر درشت روزنامه های عاشقی بود...
همان روزهایی که زیرقطرههای باران، بیهوا در آغوشم می گرفتی.
اما حالا تو نیستی و کاشهای تلنبار شدهی قلبم دیگر واقعی نمیشوند
نمیشود لمسشان کرد و
تو را ازمیان مشتی رویا بیرون کشید
حالا شبهای طولانی زمستان
روی ایوان
به تنهایی سپری میشود و
ثمرهی نبودنت
تنهایی و خیال
بغض و حسرت است.
کاش تو اینجا بودی
تا برای یک بار هم که شده
خوشبختی را در آغوش میگرفتم!
#زینب_قشقایی
۳.۲k
۰۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.