حکایت فردی هنگام راه رفتن، پایش به سکه ای خورد. تاریک بود
#حکایت فردی هنگام راه رفتن، پایش به سکه ای خورد. تاریک بود، فکر کرد طلاست! کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند؛ دید 2 ریالی است! بعد دید کاغذی که آتش زده، هزار تومانی بوده! گفت: چی را برای چی آتش زدم! و این حکایت زندگی خیلی از ما هاست؛ که چیزهای بزرگ را برای چیزهای کوچک آتش میزنیم و خودمان هم خبر نداریم!
«بیشتر دقت کنیم برای به دست آوردن چیزی، چه چیزی را داریم به آتش می کشیم؟» #فردوس_برین #بخون
«بیشتر دقت کنیم برای به دست آوردن چیزی، چه چیزی را داریم به آتش می کشیم؟» #فردوس_برین #بخون
۹.۰k
۰۹ فروردین ۱۳۹۹