dream:
dream:
اون سه نَفَر کسی نبودن جز جیمین ، ته مین و کای
از دیدنشون شکه شدم ولی به روم نیوردم مین هی خیلی ذوق کرده بود و داشت بالا پایین می پرید اخه مین هی یه أرمی به تمام معنا بود . منم أرمی ال بودم ولی نمی خواستم غرورمو به عنوان یه دنسر بشکونم . گفتم : بفرمایید امرتون.
جیمین شروع کرد و گفت: راستش ما چند وقتیه گروه شما رو زیر نظر داریم و به نظرمون شما دوتا برای ایدل شدن مناسبید.
کای ادامه داد: اگر قبول کنید ما خیلی دوست داریم شما رو به یکی از کمپانی های اس ام یا بیگ هیت دعوت کنیم.
ته مین : خودمون راهنمایی و حمایتتون می کنیم فقط شما باید قبول کنید.
گیج شده بودم نمی دونستم باید چی بگم ولی فعلا نمی خواستم ایدل بشم هنوز برای اینکار اماده نبودم تو این فکرا بودم که مین هی گفت : من قبول می کنم به بیگ هیت بیام .
شکه شده بودم اون حتی نظر من رو هم نپرسید ! گفتم : ولی من نمی خوام ایدل بشم ... هر چهارتاشون خیلی تعجب کرده بودن با هم پرسیدن : چرا ؟
سرم و تاب دادم و گفتم : دلیل خاصی نداره فقط نمی خوام
بعد برگشتم و به سمت بقیه رفتم مین هی گفت : ینی می خوای من. تنها بذاری ؟ جواب دادم این تویی که داری منو تنها می ذاری
بدون خداحافظی به سمت خونه برگشتم تو شک بودم نمی دونستم باید چیکار کنم . رسیدم به خونه و زود گرفتم خوابیدم.
صبح که بیدار شدم لباسای اسپرت مشکی ام رو پوشیدم و اماده رفتن شدم . وقتی به سالن رسیدم همه پسرا اونجا بودن ، مین هی هم بود متوجه شدم که مین هی داره از همه خداحافظی می کنه بلند سلام دادم و توجه همه بهم جلب شد . لبخند زدم و ابرو هامو دادم بالا ، رفتم گوشه سالن و وسایلامو گذاشتم زمین ،همه با تعجب پرسیدن ( به جز مین هی ) : مگه شما با هم نمی رین؟
من و مین هی با هم گفتیم نه
من ادامه دادم : من فعلا نمی خوام ایدل شم واسه همین پیش شما می مونم
مین هی گفت : ولی قرار نیس ارتباطمون با هم قطع شه قول می دم
بعد لبخند زدیم و مین هی اومد بغلم کرد و خداحافظی کردیم . بعد یه ماشین اومد دنبال مین هی و مین هی خیلی زود رفت .
پایان قسمت چهارم به قلم نازی #دریم_پریم #dreampream
اون سه نَفَر کسی نبودن جز جیمین ، ته مین و کای
از دیدنشون شکه شدم ولی به روم نیوردم مین هی خیلی ذوق کرده بود و داشت بالا پایین می پرید اخه مین هی یه أرمی به تمام معنا بود . منم أرمی ال بودم ولی نمی خواستم غرورمو به عنوان یه دنسر بشکونم . گفتم : بفرمایید امرتون.
جیمین شروع کرد و گفت: راستش ما چند وقتیه گروه شما رو زیر نظر داریم و به نظرمون شما دوتا برای ایدل شدن مناسبید.
کای ادامه داد: اگر قبول کنید ما خیلی دوست داریم شما رو به یکی از کمپانی های اس ام یا بیگ هیت دعوت کنیم.
ته مین : خودمون راهنمایی و حمایتتون می کنیم فقط شما باید قبول کنید.
گیج شده بودم نمی دونستم باید چی بگم ولی فعلا نمی خواستم ایدل بشم هنوز برای اینکار اماده نبودم تو این فکرا بودم که مین هی گفت : من قبول می کنم به بیگ هیت بیام .
شکه شده بودم اون حتی نظر من رو هم نپرسید ! گفتم : ولی من نمی خوام ایدل بشم ... هر چهارتاشون خیلی تعجب کرده بودن با هم پرسیدن : چرا ؟
سرم و تاب دادم و گفتم : دلیل خاصی نداره فقط نمی خوام
بعد برگشتم و به سمت بقیه رفتم مین هی گفت : ینی می خوای من. تنها بذاری ؟ جواب دادم این تویی که داری منو تنها می ذاری
بدون خداحافظی به سمت خونه برگشتم تو شک بودم نمی دونستم باید چیکار کنم . رسیدم به خونه و زود گرفتم خوابیدم.
صبح که بیدار شدم لباسای اسپرت مشکی ام رو پوشیدم و اماده رفتن شدم . وقتی به سالن رسیدم همه پسرا اونجا بودن ، مین هی هم بود متوجه شدم که مین هی داره از همه خداحافظی می کنه بلند سلام دادم و توجه همه بهم جلب شد . لبخند زدم و ابرو هامو دادم بالا ، رفتم گوشه سالن و وسایلامو گذاشتم زمین ،همه با تعجب پرسیدن ( به جز مین هی ) : مگه شما با هم نمی رین؟
من و مین هی با هم گفتیم نه
من ادامه دادم : من فعلا نمی خوام ایدل شم واسه همین پیش شما می مونم
مین هی گفت : ولی قرار نیس ارتباطمون با هم قطع شه قول می دم
بعد لبخند زدیم و مین هی اومد بغلم کرد و خداحافظی کردیم . بعد یه ماشین اومد دنبال مین هی و مین هی خیلی زود رفت .
پایان قسمت چهارم به قلم نازی #دریم_پریم #dreampream
۱۱.۸k
۱۲ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.