چون دو ابروی تــو از ایجاز، با ایجازتر
چون دو ابروی تــو از ایجاز، با ایجازتر
چشم در چشمت نشستم، حیرتم از هوش رفت
چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر
از شب جادو عبورم دادی و دیدم نبود
جادویی از سحر چشمان تــو پُر اعجازتر
آن که چشمان مرا تَـر کرد، اندوه تــو بود
گر چه چشم عاشقان بوده ست از آغاز، تَـر
😊 😢 😊 😢 😊 😢 😊
چشم در چشمت نشستم، حیرتم از هوش رفت
چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر
از شب جادو عبورم دادی و دیدم نبود
جادویی از سحر چشمان تــو پُر اعجازتر
آن که چشمان مرا تَـر کرد، اندوه تــو بود
گر چه چشم عاشقان بوده ست از آغاز، تَـر
😊 😢 😊 😢 😊 😢 😊
۲۰.۹k
۲۶ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.