عشق خدمتکاری پارت ۵
عشق خدمتکاری_پارت ۵
با امتمام دسشویی شوری اومدم بیرون از دسشویی و به خلقت دستام نگاه انداختم .
والله باید دستامو قاب بگیرن بزنن بالا بهترین جا تو خاور میانه.
بعدم که نگم همینطور که محو خلقتم بودم میرفتم همینطور عقب که شاتالاب با مخ خوردم زمین .
و یه فوشی به ارواح اون احمقی که باعث افتادنم بود دادم.
و یه دست به کمر و یه دست به مخ پاشدم از جام .
و مستقیم راه اتاقم و در پیش گرفتم.
با ورودم سریع لباسام دراوردم و خودم و انداختم تو حموم.
((نیم ساعت بعد))
+زندگی زندگییییییییی زنگی منی تووووووو
+زندگی زنگی زینگیییییی منییییییی تووووووووو لالالا
وجدان-خیلی الاقی بهار با اون صدات که انگار عرعر الاقه
+باز تو پیدات شد احمق
-تا چشات دراد
+گمشو الدنگ از بس که مفت میخوری پامیشی هااز حقوقت کم میکنم
-مگه به من حقوق میدی احمق من رفتم خدا شفاتو بده
+بیشعورررررر
با حرص پاشدم و حولرو از تنم کندم و لباسای مربوطه راحتیمو پوشیدم .
و زدم به دل اشپزخونه تا به این خندق بلا یه صفایی بدم.
همونجور که میل میفرمودم ساعت نگاه انداختم و بیخیال چشم ازش گرفتم .
بعد از دراوردن دلی غذا رفتم مستراب تا تخلیه شم.
-از بس که میلومبونی
+گمشو وجی تا دهنتو سرویس شخصی نکردم.
-بی اعصاب خر بای
ملت وجدان دارن ماهم داریم هوففف خداوندگارا کرمت را شکر.
+لایک فراموش نشه و واسه ادامش کامنت کمید مرصی+
با امتمام دسشویی شوری اومدم بیرون از دسشویی و به خلقت دستام نگاه انداختم .
والله باید دستامو قاب بگیرن بزنن بالا بهترین جا تو خاور میانه.
بعدم که نگم همینطور که محو خلقتم بودم میرفتم همینطور عقب که شاتالاب با مخ خوردم زمین .
و یه فوشی به ارواح اون احمقی که باعث افتادنم بود دادم.
و یه دست به کمر و یه دست به مخ پاشدم از جام .
و مستقیم راه اتاقم و در پیش گرفتم.
با ورودم سریع لباسام دراوردم و خودم و انداختم تو حموم.
((نیم ساعت بعد))
+زندگی زندگییییییییی زنگی منی تووووووو
+زندگی زنگی زینگیییییی منییییییی تووووووووو لالالا
وجدان-خیلی الاقی بهار با اون صدات که انگار عرعر الاقه
+باز تو پیدات شد احمق
-تا چشات دراد
+گمشو الدنگ از بس که مفت میخوری پامیشی هااز حقوقت کم میکنم
-مگه به من حقوق میدی احمق من رفتم خدا شفاتو بده
+بیشعورررررر
با حرص پاشدم و حولرو از تنم کندم و لباسای مربوطه راحتیمو پوشیدم .
و زدم به دل اشپزخونه تا به این خندق بلا یه صفایی بدم.
همونجور که میل میفرمودم ساعت نگاه انداختم و بیخیال چشم ازش گرفتم .
بعد از دراوردن دلی غذا رفتم مستراب تا تخلیه شم.
-از بس که میلومبونی
+گمشو وجی تا دهنتو سرویس شخصی نکردم.
-بی اعصاب خر بای
ملت وجدان دارن ماهم داریم هوففف خداوندگارا کرمت را شکر.
+لایک فراموش نشه و واسه ادامش کامنت کمید مرصی+
۳۶.۰k
۱۵ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.