آغوش یک "مــرد"
آغوش یک "مــرد"
دنیای امنی ست که هر زنی دوست دارد
یکی برای خودش داشته باشد
و هر بار که دلش گرفت
خودش را به آنجا تبعید کند...
بازوان یک "مـــرد"
تنها حصار دلچسبی ست که یک زن
هرگز آن را نخواهد شکست...
گرمای آغوش مــردانه
شبیه کرسی خانه ی مادر بزرگ
آرام ترین نقطه برای خوابیدن است...
اصلا آدم غم هایش را فراموش می کند
وقتی به امنیت و استحکام
یک "مــرد" پناه می برد ...
چه تناقض شیرینی
این که زمختی دستان و چهره ی "مــردان"
احساس لطافت و زیبایی "زنان" را
دوچندان میکند
و صدای بم و خش دار مـردانه
تنها خشونت مجاز و دوست داشتنی دنیاست...
اصلا خدا مــردها را آفرید
تا زن ها
با خیال راحت
دلبرانه باشند و شیطنت کنند ...
دنیای امنی ست که هر زنی دوست دارد
یکی برای خودش داشته باشد
و هر بار که دلش گرفت
خودش را به آنجا تبعید کند...
بازوان یک "مـــرد"
تنها حصار دلچسبی ست که یک زن
هرگز آن را نخواهد شکست...
گرمای آغوش مــردانه
شبیه کرسی خانه ی مادر بزرگ
آرام ترین نقطه برای خوابیدن است...
اصلا آدم غم هایش را فراموش می کند
وقتی به امنیت و استحکام
یک "مــرد" پناه می برد ...
چه تناقض شیرینی
این که زمختی دستان و چهره ی "مــردان"
احساس لطافت و زیبایی "زنان" را
دوچندان میکند
و صدای بم و خش دار مـردانه
تنها خشونت مجاز و دوست داشتنی دنیاست...
اصلا خدا مــردها را آفرید
تا زن ها
با خیال راحت
دلبرانه باشند و شیطنت کنند ...
۳.۳k
۰۳ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.