بخوان تو خطبه ی مرا ،به عقد مهربانی ات
بخوان تو خطبه ی مرا ،به عقد مهربانی ات
کنار سفره ات نشان به صرف همزبانی ات
به زیر گوش دل بگو تو آیه های مهر را
نزن به صورتم غم نگاه ناتوانی ات
من و تو هم قبیله از نژاد درد و غصه ایم
نران منِ شکسته را به حرمت جوانی ات
اگرچه اوج بودنت به قله ی زمانه است
ببر منِ خراب را به حس آن چنانی ات
همیشه چشم خسته ام تو را نشانه رفته است
ندیده ای چرا کمی نگاه یار جانی ات
زمانی از تبسمم ایده و طرح می زدی
بگو چرا نمانده آن نگاه آرمانی ات
بمان که در کنارتو عروس شعرها شوم
بخوان تو خطبه ی مرا ،به عقد مهربانی ات
کنار سفره ات نشان به صرف همزبانی ات
به زیر گوش دل بگو تو آیه های مهر را
نزن به صورتم غم نگاه ناتوانی ات
من و تو هم قبیله از نژاد درد و غصه ایم
نران منِ شکسته را به حرمت جوانی ات
اگرچه اوج بودنت به قله ی زمانه است
ببر منِ خراب را به حس آن چنانی ات
همیشه چشم خسته ام تو را نشانه رفته است
ندیده ای چرا کمی نگاه یار جانی ات
زمانی از تبسمم ایده و طرح می زدی
بگو چرا نمانده آن نگاه آرمانی ات
بمان که در کنارتو عروس شعرها شوم
بخوان تو خطبه ی مرا ،به عقد مهربانی ات
۴.۲k
۲۵ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.