زورقی دور ز ساحل دارم
زورقی دور ز ساحل دارم
کوهی از یخ به مقابل دارم
دل خون گشته ز هجرت ای گُل
تا به زانو شده در گِل دارم
گر تو و عشق نباشی ای جان
من از این دهر چه حاصل دارم
جز صبوری به فراقت مًه من
چه توقع دگر از دل دارم
سائل عشقم و امید مدد
از نگاه شًه عاقل دارم
کوهی از یخ به مقابل دارم
دل خون گشته ز هجرت ای گُل
تا به زانو شده در گِل دارم
گر تو و عشق نباشی ای جان
من از این دهر چه حاصل دارم
جز صبوری به فراقت مًه من
چه توقع دگر از دل دارم
سائل عشقم و امید مدد
از نگاه شًه عاقل دارم
۲.۴k
۲۵ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.