دنیا پُر فاصله های بی دلیل و مسخره اس ، پُر حرفای نگفته و
دنیا پُر فاصله های بی دلیل و مسخره اس ، پُر حرفای نگفته و بغض شدهٔ بی خودی ، پُر ترسایی که خنده دارن بیشتر تا ترسناک ، دنیا پر رابطه های ناقص و نصفه اس ، پر آدمائی که دیروزشون رو یادشون نمیاد ، آره خوب ، راستشو بخوایم بگیم دنیا پر رفاقتای به گه کشیده شده اس ، پر شبای کش اومده و لبخندای جمع شده و فراموشیای اجباری ، آره دنیا پر فرار کردنای وحشتناک و سخته ، پر روزای نگاه کردن به عقب ، پر خاطرات سیاه و سفیدی که چنگ زده به نفس کشیدن زندگی ، دنیای جای عجیبیه و ما آدما عجیب تر ، خیلی عجیب تر ، ولی همین بلبشوی بی قوارهٔ افتضاح ، همین زندگی یادمون داده چطوری فراموش کنیم و رد بشیم و لبخند بزنیم ، یادمونداده فاصله ها رو چطور پُر کنیم و از هوای مسمومِ بیکاری و تنهائی و بی کَسی کجا فرار کنیم ، دستمون رو آشنا کرده به هُرمِ خونِ رفاقتا و آشنائیای تموم شده ، به صدای کنده شدن دل از اونا که دیگه هیچوقت قرار نیست برگردن ، به دیدنِ وال کردن مرده ها ، حالا هرچقدر عزیز ، هرچقدر رفیق و نزدیک و خودمون ، آره ، زندگی یادمون داده چطور مرگ رو باور کنیم و باز ادامه اش بدیم ، چون اسمش همینه ، زندگی...
۳.۲k
۲۳ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.