اسیر بوسه ای هستم که از رویت طلب دارم
اسیر_بوسه_ای_هستم_که_از_رویت_طلب_دارم
تمــام بـوســه هــایم را نبـوسیـده به لب دارم
طبیبی ناخوش احـوالم _ حبیبم گشته بیمـارم
به شوق عافیت عمری در این وادی مطب دارم
دلـــم می ســوزد از سـوزِ _ کیــارِ زمهــریر دل
گمــانم خـود نمی دانی که از عشق تو تب دارم
بــر آمــاج لبــان تــو دمــادم مـی زنــم بــوسـه
زصدهــا خــال مهرویـان _ نشانی منتخب دارم
نمـی دانـم خـدایی یا کـه حـورالعین من هستی
زمینی بودنت را هــم در این عالـــم عجب دارم
تــو از جنـس معمــائی _ دمــادم در تـو حیرانـم
دلــی سرگـشته وتنهــا کــه از عشقت سبب دارم
مرتضی_شاکری
تمــام بـوســه هــایم را نبـوسیـده به لب دارم
طبیبی ناخوش احـوالم _ حبیبم گشته بیمـارم
به شوق عافیت عمری در این وادی مطب دارم
دلـــم می ســوزد از سـوزِ _ کیــارِ زمهــریر دل
گمــانم خـود نمی دانی که از عشق تو تب دارم
بــر آمــاج لبــان تــو دمــادم مـی زنــم بــوسـه
زصدهــا خــال مهرویـان _ نشانی منتخب دارم
نمـی دانـم خـدایی یا کـه حـورالعین من هستی
زمینی بودنت را هــم در این عالـــم عجب دارم
تــو از جنـس معمــائی _ دمــادم در تـو حیرانـم
دلــی سرگـشته وتنهــا کــه از عشقت سبب دارم
مرتضی_شاکری
۱.۲k
۲۴ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.