و هیچ کس ندانست
و هیچ کس ندانست
که ما مردمی بودیم که
کمتر از همه زندگی کردیم .. و
بیشتر از همه از مرگ واهمه داشتیم ..
و برای رفعِ بلا
از سرِ زندگیِ ناکردهٔمان
صدقه میدادیم،
مبادا دست مرگ از آستین حادثهای برون آید.. و
دامانِ آرزوهایی را که برای زندگی داشتیم..، بگیرد..
بی آنکه بدانیم
زندگیِ ناکرده، همان مرگ تدریجی است
و صندوق صدقه
تنها آبستنِ ترسهایی میشود
که از پسِ رفعِ بلای آرزوهایمان بر نخواهد آمد ..
#حمیدرضا_هندی
که ما مردمی بودیم که
کمتر از همه زندگی کردیم .. و
بیشتر از همه از مرگ واهمه داشتیم ..
و برای رفعِ بلا
از سرِ زندگیِ ناکردهٔمان
صدقه میدادیم،
مبادا دست مرگ از آستین حادثهای برون آید.. و
دامانِ آرزوهایی را که برای زندگی داشتیم..، بگیرد..
بی آنکه بدانیم
زندگیِ ناکرده، همان مرگ تدریجی است
و صندوق صدقه
تنها آبستنِ ترسهایی میشود
که از پسِ رفعِ بلای آرزوهایمان بر نخواهد آمد ..
#حمیدرضا_هندی
۶۶۱
۱۰ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.