خوابید،فردا صبح شد برگشتیم تهران دیگه تا آخر هفته نموندیم
خوابید،فردا صبح شد برگشتیم تهران دیگه تا آخر هفته نموندیم ،من رفتم باشگاه ورهامم رفت با رادین دوردور ،پنجشنبه شد قرار شد رهام بره دادگاه نمی خواست بره اما بزور فرستادمش رفت ،
$رهام$
چه غلتی کردم آقا من بخشیدم نخواستم اصن من بدم میاد از این جاها آخه بزور رفتم داخل که خانم وکیل با سردبیر این یارو مجله اونجا بود ،همه به احترام دادگاه ساکت شدیم $رها$آقای قاضی این چندمین باره از این مجله وسردبیرش به جرم تهمت زدن به هنرمندان شکایت میشه آخه به چه دلیل با آبروی بقیه واسه خودتون مشتری بیشتر می خرید آقای قاضی لطفا بر خورد کنید $رهام$چه کوبنده ماشالله خیلی خوب (واقعا تواز یه دختر تعریف کردی جان مابزن بگو خواب نیستم )برو تا نزدمت (بزن جون من میگن دیونه ای بستریت میکنن😂 😂 )مرگ😬 برو دیگه چخه ،دادگاه تمام شد حکم دادگاه هفته بعد داده می شد ،$رها$بـم بهم شام بده به حر حال چه پرونده کوچیک چه بزرگ بردم دیگه(بزا حکم بیاد بعد بگو بردم)برد واس ماس یعنی کلش واس ماس حالا بگم (بگو ولی قبول نمی کنه )_آقای هادیان نمی خواید شیرینی بدید 😀 _شیرینی چی 😐 _بردتون دیگه _باشه بریم رستوران ولی باز شر میشه می شه بیخیال شید 😑 _یعنی اینقدر معروفید،که ضبطم روشن شد و آهنگ ماکان پلی شد آی ضایع شده بودم _که نمی شناسید 😒 _ماشین من نیست 😑 _باشه بابابیخیال من میرم استدیو _باشه ،رسونومش وای خدا چه ضایه شدم 😲 رفتم خونه بابا اینا که نبودن بابا سفره مامانم خونه خواهرش چی میدن اونجا آخه 😕 وللش یکم هنر خرج کنیم گشنمه یچیز بپزیم خب املت بپزیم چی میخواست آها گوجه ،تخم مرغ ،خب ماهیتابه کو (باچی میخای اینارو سرخ کنی😟 )_ها😐 (منظورم امل روغن می خواد خدا صبر بده به شوهر آینده ات واقعا😑 😕 )مرگ خویادم رفت خوب بپزیم
$رهام$
چه غلتی کردم آقا من بخشیدم نخواستم اصن من بدم میاد از این جاها آخه بزور رفتم داخل که خانم وکیل با سردبیر این یارو مجله اونجا بود ،همه به احترام دادگاه ساکت شدیم $رها$آقای قاضی این چندمین باره از این مجله وسردبیرش به جرم تهمت زدن به هنرمندان شکایت میشه آخه به چه دلیل با آبروی بقیه واسه خودتون مشتری بیشتر می خرید آقای قاضی لطفا بر خورد کنید $رهام$چه کوبنده ماشالله خیلی خوب (واقعا تواز یه دختر تعریف کردی جان مابزن بگو خواب نیستم )برو تا نزدمت (بزن جون من میگن دیونه ای بستریت میکنن😂 😂 )مرگ😬 برو دیگه چخه ،دادگاه تمام شد حکم دادگاه هفته بعد داده می شد ،$رها$بـم بهم شام بده به حر حال چه پرونده کوچیک چه بزرگ بردم دیگه(بزا حکم بیاد بعد بگو بردم)برد واس ماس یعنی کلش واس ماس حالا بگم (بگو ولی قبول نمی کنه )_آقای هادیان نمی خواید شیرینی بدید 😀 _شیرینی چی 😐 _بردتون دیگه _باشه بریم رستوران ولی باز شر میشه می شه بیخیال شید 😑 _یعنی اینقدر معروفید،که ضبطم روشن شد و آهنگ ماکان پلی شد آی ضایع شده بودم _که نمی شناسید 😒 _ماشین من نیست 😑 _باشه بابابیخیال من میرم استدیو _باشه ،رسونومش وای خدا چه ضایه شدم 😲 رفتم خونه بابا اینا که نبودن بابا سفره مامانم خونه خواهرش چی میدن اونجا آخه 😕 وللش یکم هنر خرج کنیم گشنمه یچیز بپزیم خب املت بپزیم چی میخواست آها گوجه ،تخم مرغ ،خب ماهیتابه کو (باچی میخای اینارو سرخ کنی😟 )_ها😐 (منظورم امل روغن می خواد خدا صبر بده به شوهر آینده ات واقعا😑 😕 )مرگ خویادم رفت خوب بپزیم
۳.۹k
۲۷ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.