وارد هواپیما شدیم وچند ساعت بعد شهر مورد نظر بودیم ،رفتیم

وارد هواپیما شدیم وچند ساعت بعد شهر مورد نظر بودیم ،رفتیم هتل وواسه فرداش آماده شیم ،فرداصبح واسه تمرین رفتیم سالن داشتیم تمرین میکردیم که خانم وکیله زنگ زد _آقای هادیان کی میایید تهران _چهارشنبه چطور؟؟_برای اینکه می خواستم بگم شما باید روز دادگاه اول به عنوان شاکی اونجا باشید_دادگاه چند شنبه است؟؟_پنجشنبه_باشه مرسی _خداحافظ،یکی هولم داد به کله رفتم تو پایه میکروفن معلومه امیر بود_می کشمت😬 من بدو امیر بدو بچه هام می خندیدن بعد این واسه من زبون در می آوردگرفتمش اومدم بزنمش دلم نیومد،_ببخشید داداش_مررررگگگگ،من آخر از دست تو سگته می کنم میمیرم 😩 چرا ترسوندیم😬 _واسه فضولی😄 _هان😐 _داشتم کوش میدادم امیر میلاد زد پشتم من خوردم به تو تو خوردی به پایه)😂 😂 _باشه حالا من میرم هتل_وایسا بیام _باشه،رفتیم هتل که آماده شیم مسعود اوفتاد به جون موهام ویه تیپ اسپرت زدم ورفتیم سالن بهم میومد
£امیر£
مایه تیپ اسپرت خوشگل زدیم خیلی هم بهم میومدساعت ۵بودرفتین سالن واسه سانس اول کلی حال داد تاهفت انقدر از سوتیای خودمون وبقیه خندیدیم که مردم آخ دل درد ،سانس دوم بود که رهام یه جوری شد انگار رنگش زرد شده بود رفت دستشویی اومد _چیشده _هیچی _هیچی پس چرا رنگت پریده داداشی _ولشکن بریم روسن ، نگران سده بودم رفتیم روسن _از همه عذر می خوام حالم خوب نیست ولی قول میدم خوب بشم اگه بادستاتون حمایت کنید مرسی،بخیر گذشت رفتیم هتل رهام گرفت