چند روز پیش که به یکی از کشورای همسایه سفر کردم.اولین بار

چند روز پیش که به یکی از کشورای همسایه سفر کردم.اولین بار که با یه فرد (عراقی)روبرو شدم،با اینکه به خاطر جنگ خاطره ی خوبی از آدمای این کشور نداشتم،اما با این حال مثل تمام آدمای دیگه باهاش خوب برخورد کردم،اون فردم وقتی فهمید من ایرانیم،تو اولین جملش،از شهرای قم و مشهد نام برد،اولش فکر کردم که بخاطر زیارتی که اومده،این شهرا رو میشناسه،اما بعدش خیلی راحت گفت،دختر ایرانی خوب،دختر ایرانی صیغه ارزون!!گفت میاد مشهد و قم،واسه رابطه با دخترای ایرانی!!وقتی این حرفارو شنیدم،خونم به جوش اومد و به قدری عصبی شدم که میخواستم همون جا خفش کنم،اما یکی از دوستام که ساکن اون کشور بود جلوم رو گرفت و نزاشت که کاری کنم!بغض گلوم رو گرفته بود و تموم وجودم مملو از نفرت بود.اون فرد عراقی با دندونای زردش که وقتی میخندید،تو چشم میزد،بلند میگفت،پنجاه دلار میدم،دو تا دختر ایرانی میخرم!
عرق سرد رو پیشونیم نشسته بود و شرمندگی داشت نفسام رو بند میاورد.
یلحظه یاد جوونای دوران جنگمون افتادم،همونایی که بخاطر آوردن جنازه دختر ایرانی تو خاک خودمون،چند تاشون شهید شدن.
یادش بخیر یه زمانی ایرانی چقدر غیرت داشت،تعصب داشت،ناموس همسایه،ناموس خودش بود.هیچ کس جرئت نمیکرد به دختر ایرانی نگاه کنه.اما الان...!به لطف آقایون،تو بعضی از شهرامون،دخترای خودمون رو داریم میدیم زیر دست همونایی که یه زمانی خون دادیم،تا نتونن وارد خاکمون بشن.
کاش ایرانی بودید تا دلتون به حال این کشور بسوزه...
شما که همه چیزمون رو گرفتید،کاش لااقل بی غیرتمون نمیکردید.

#مهران_قدیری

#به_نام_زن
#غیرت