پسرم بالای درخت ایستاد و به من لبخند زد،
پسرم بالای درخت ایستاد و به من لبخند زد،
من هم بهش لبخند زدم، اون لحظه بود که طناب دور گردنش را دیدم. پرید..
من هم بهش لبخند زدم، اون لحظه بود که طناب دور گردنش را دیدم. پرید..
۷۶۶
۱۵ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.