سرخی سیب لبت را هوس گاز گرفتن دارم

سرخی سیب لبت را هوس گاز گرفتن دارم
زیر باران نگاه تو فقط میل نشستن دارم

طاقت این دلم از دربه دری طاق شده ست
شیشه ام، دست نزن! ترس شکستن دارم

از غم دوری تو ... آه، نگویم خوب است
با تو از حال خودم، حسرت گفتن دارم

خال لبهای تو شد دانه و افتاد به دامت دل من
سالها می شود از بند غم، امید گسستن دارم

از تو این خاطره ها، وای اگر بگذارند
دل کشان، جامه دران، نیّت رفتن دارم

شاید از عشق به یک لحظه زیبا برسم
تا که در این دل دریای تو اندیشه رستن دارم

چال این گونهء زیبای تو را می بوسم
کنج آرام لبان تو گلم، میل به خفتن دارم