حرفی ندارم...بی کسی کلاً همینجوری ست!
حرفی ندارم...بی کسی کلاً همینجوری ست!
باید بسازی...زندگی خوب وبدش زوری ست!
شهری پر از پیراهنی اما نمی دانم...
تقدیر یعقوب غزل هایم چرا کوری ست!؟
می چینی از چشمان من بغض و نمی فهمی
دلتنگ بودن میوه تنهایی و دوری ست!
لشکر کشی با یک نفر؟؟!من با تو؟؟؟منصف باش
محدوده چشمان تو یک امپراتوری ست!
یک عمر جان کندند نقاشان که فهمیدند
چشمان تو «تعریف» سبک مینیاتوری ست!
گفتی غزل های جدیدت را بخوان،گفتم:
حرفی ندارم!...بی کسی کلاً همینجوری ست!
باید بسازی...زندگی خوب وبدش زوری ست!
شهری پر از پیراهنی اما نمی دانم...
تقدیر یعقوب غزل هایم چرا کوری ست!؟
می چینی از چشمان من بغض و نمی فهمی
دلتنگ بودن میوه تنهایی و دوری ست!
لشکر کشی با یک نفر؟؟!من با تو؟؟؟منصف باش
محدوده چشمان تو یک امپراتوری ست!
یک عمر جان کندند نقاشان که فهمیدند
چشمان تو «تعریف» سبک مینیاتوری ست!
گفتی غزل های جدیدت را بخوان،گفتم:
حرفی ندارم!...بی کسی کلاً همینجوری ست!
۶۹۴
۲۲ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.