خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

mirza71mungo

mirza71mungo

۱۱.۹k

مطلب

۴.۹k

دنبال کننده

۷۱۰

دنبال شونده

mirza

شام گاهی در رهی بودم روان
تن روان دل به دنبال آب و نان
من نمیدانم چنان شد یا چنین
پای من لغزید خوردم بر زمین
رهنورد مهربان سویم دوید
دست او تا زیر بازویم رسید
بیخ گوش گفت لنگی یا که مست
وارسی کن ببین کجاهایت شکست
گفتمش نی مستم نی هم علیل
افتاده ام خودهم نمیدانم دلیل
یا کهنه ازکفش یا که تقصیر ز پای
دست من بگیر تا که برخیزم ز جای
دست من را بگرفت با دست دیگر
کیسه ام
می چوست تا که یابد مگر
من در این فکرم که او مرد خداست
او در این سودا که جیبم در کجاست..🗡️

تاریخ عضویت: ۱۴۰۱/۰۸/۰۴
مطالب
کالکشن ها
🍃

🍃

mirza71mungo
نصب برنامه ویسگون