من مدتی است ابر بهارم برای تو
من مدتی است ابر بهارم برای تو
باید ولم کنند ببارم برای تو
این روزها پر از هیجان و تغزلم
چیزی به جز ترانه ندارم برای تو
جان من است و جان تو امروز حاضرم
این را به پای آن بگذارم برای تو
از حد دوست دارمت احداد عاجزند
اصلا نمی شود بشمارم برای تو
این شهر در کشاکش کوه و کویر و دشت
دریا ندارد دل بسپارم برای تو؟
من ماهی ام، تو آب! تو ماهی، من آفتاب
یاری برای من، تو و یارم، برای تو
با آن صدای ناز برایم غزل بخوان
تا وقت مرگ حوصله دارم برای تو
#من_شعر_دوست_دارم
باید ولم کنند ببارم برای تو
این روزها پر از هیجان و تغزلم
چیزی به جز ترانه ندارم برای تو
جان من است و جان تو امروز حاضرم
این را به پای آن بگذارم برای تو
از حد دوست دارمت احداد عاجزند
اصلا نمی شود بشمارم برای تو
این شهر در کشاکش کوه و کویر و دشت
دریا ندارد دل بسپارم برای تو؟
من ماهی ام، تو آب! تو ماهی، من آفتاب
یاری برای من، تو و یارم، برای تو
با آن صدای ناز برایم غزل بخوان
تا وقت مرگ حوصله دارم برای تو
#من_شعر_دوست_دارم
۳.۰k
۱۰ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.