Part 4
Part 4
_ : بزودی پیدات میکنم هرزه کوچولو...
__________________________________________________
ا.ت :
(آیومی و ا.ت داشتن گپ میزدن با خودشون که در زدن...)
ا.ت : در زدن
¶ : بریم ببینیم کیه
(وقتی در باز کردن دیدن یه آقایی تیپ مشکی زده اومده ا.ت بیهوش کرد با خودش برد )
¶ : دارید چه غلطی میکنید ا.ت کجا میبرید ( با داد بغض)
(بادیگارد کاری نکرد ا.ت سوار ماشین کرد بعد....
اسلحه رو آورد سر آیومی بعدش 🗿(نترسید شلیک نمیکنه)
گفت : به تو هیچ ربطی نداره کجا میبریم هر غلطی میخوای بکن
(بعد بادیگارد رفت ولی شلیک نکرد)
آیومی هم از ترس هیچ غلطی نمیتونست بکنه*
ا.ت :
وقتی بهوش اومدم دیدم تو اتاقم بودم (که همین اتاق کوک🗿💔)
بلند شدم یاد اتفاقای دیشب افتادم که...
در باز شد دیدم جونگکوک بود نه نه ببخشید ارباب بود.
(بعد کوک اومد یه سیلی محکم زد به ا.ت )
گفت : دختره ی هرزه کجا فرار کرده بودی عاا رفته بودی پیش اون آیومی لعنتی خوب بلدی از قانونای من رد کنی (داد)* بعد ...
ا.ت رو برد تو انباری شلاق آورد 100 بار زدش با شلاق ا.ت هم از درد بیهوش شد کوک هم رفت در انباری رو بست رفت*
ویو کوک دیشب :
(ادمین : ها چیزع چون کوک یکی از بزرگترین مافیاهای کره هست از یه نرم افزار (فیک)جای ا.ت پیدا کرد *)
_ : پس فرار کردی پیش دوستت حالا خودت میبینی چی میشه (اینجا بدجوری عصبانی بوده دوستان🗿)
ویو شب :
جونگکوک رفت انباری و دید ا.ت .....
__________________________________________________
پارت 5 هم الان مینویسم حمایت یادتون نره💔🗿
_ : بزودی پیدات میکنم هرزه کوچولو...
__________________________________________________
ا.ت :
(آیومی و ا.ت داشتن گپ میزدن با خودشون که در زدن...)
ا.ت : در زدن
¶ : بریم ببینیم کیه
(وقتی در باز کردن دیدن یه آقایی تیپ مشکی زده اومده ا.ت بیهوش کرد با خودش برد )
¶ : دارید چه غلطی میکنید ا.ت کجا میبرید ( با داد بغض)
(بادیگارد کاری نکرد ا.ت سوار ماشین کرد بعد....
اسلحه رو آورد سر آیومی بعدش 🗿(نترسید شلیک نمیکنه)
گفت : به تو هیچ ربطی نداره کجا میبریم هر غلطی میخوای بکن
(بعد بادیگارد رفت ولی شلیک نکرد)
آیومی هم از ترس هیچ غلطی نمیتونست بکنه*
ا.ت :
وقتی بهوش اومدم دیدم تو اتاقم بودم (که همین اتاق کوک🗿💔)
بلند شدم یاد اتفاقای دیشب افتادم که...
در باز شد دیدم جونگکوک بود نه نه ببخشید ارباب بود.
(بعد کوک اومد یه سیلی محکم زد به ا.ت )
گفت : دختره ی هرزه کجا فرار کرده بودی عاا رفته بودی پیش اون آیومی لعنتی خوب بلدی از قانونای من رد کنی (داد)* بعد ...
ا.ت رو برد تو انباری شلاق آورد 100 بار زدش با شلاق ا.ت هم از درد بیهوش شد کوک هم رفت در انباری رو بست رفت*
ویو کوک دیشب :
(ادمین : ها چیزع چون کوک یکی از بزرگترین مافیاهای کره هست از یه نرم افزار (فیک)جای ا.ت پیدا کرد *)
_ : پس فرار کردی پیش دوستت حالا خودت میبینی چی میشه (اینجا بدجوری عصبانی بوده دوستان🗿)
ویو شب :
جونگکوک رفت انباری و دید ا.ت .....
__________________________________________________
پارت 5 هم الان مینویسم حمایت یادتون نره💔🗿
۳.۵k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.