چاقوی سرخ
چاقوی سرخ
ᴘᴀʀᴛ ⁴
جونگکوک: باشه میزارم زنده بمونین ولی به یه شرط...
ا/ت: شرط؟ چه شرطی؟
جونگکوک: تو خدمتکار شخصی من میشی
ا/ت:چییی؟ من؟ من نمیتونم اینکارو بکنم... من توی یه شرکت کار میکنم و برای این چیزا وقت ندارم
جونگکوک: باشه... تهیونگ
تهیونگ اومد سمت جونگکوک و اسلحه رو بهش داد و جونگکوک اسحله رو اماده کرد و سمت من گرفت
جونگکوک: اگه نمیتونی پس هردو میمیرین
رو به روی جونگکوک روی زانوهام نشستم
ا/ت: قبول میکنم... لطفا فقط بزار زنده بمونیم
جونگکوک: خوبه... باشه
تفنگشو اورد پایین و دادش به تهیونگ و تهیونگ گذاشت توی جیبش
ا/ت: میشه بزاری جیهون بره؟
جونگکوک: باشه میزارم بره... ولی فکر فرار به سرت نزنه من بزرگ ترین مافیای کره هستم و هرجا که بری پیدات میکنم حتی اگه بری زیر زمین بازم میام و پیدات میکنم
ا/ت: ب... باشه
جونگکوک با سرش به جیمین علامت داد که جیهون رو بیارن رفت و از طبقه بالا جیهون رو اورد پیشم
ا/ت: جیهون... حالت خوبه؟
جیهون: نونا تو اینجایی؟
ا/ت: پرسیدم حالت خوبه یا نه؟
جیهون: من خوبم... تو چی؟ تو خوبی؟
ا/ت: اوهوم خوبم
جیهون: تو برای چی اینجایی؟
ا/ت: بهم پیام دادن و ازم خواستن بیام اینجا
جیهون برگشت سمن جونگکوک و کمی بهش نزدیک شد
جیهون: لطفا بزار اون بره تو با من مشکل داری چرا پای اونو میکشی وسط؟
جونگکوک: اون کسی بود که تو رو فراری داد و الان هم برای بار دوم نجاتت داد
جیهون: نجاتم داد؟ منظورت چیه؟
جونگکوک: میتونی بری... دیگه کاری باهات ندارم
جیهون: اون چی؟ ا/ت چی میشه؟
جونگکوک: فکر نکنم دیگه بهت مربوط باشه
ᴘᴀʀᴛ ⁴
جونگکوک: باشه میزارم زنده بمونین ولی به یه شرط...
ا/ت: شرط؟ چه شرطی؟
جونگکوک: تو خدمتکار شخصی من میشی
ا/ت:چییی؟ من؟ من نمیتونم اینکارو بکنم... من توی یه شرکت کار میکنم و برای این چیزا وقت ندارم
جونگکوک: باشه... تهیونگ
تهیونگ اومد سمت جونگکوک و اسلحه رو بهش داد و جونگکوک اسحله رو اماده کرد و سمت من گرفت
جونگکوک: اگه نمیتونی پس هردو میمیرین
رو به روی جونگکوک روی زانوهام نشستم
ا/ت: قبول میکنم... لطفا فقط بزار زنده بمونیم
جونگکوک: خوبه... باشه
تفنگشو اورد پایین و دادش به تهیونگ و تهیونگ گذاشت توی جیبش
ا/ت: میشه بزاری جیهون بره؟
جونگکوک: باشه میزارم بره... ولی فکر فرار به سرت نزنه من بزرگ ترین مافیای کره هستم و هرجا که بری پیدات میکنم حتی اگه بری زیر زمین بازم میام و پیدات میکنم
ا/ت: ب... باشه
جونگکوک با سرش به جیمین علامت داد که جیهون رو بیارن رفت و از طبقه بالا جیهون رو اورد پیشم
ا/ت: جیهون... حالت خوبه؟
جیهون: نونا تو اینجایی؟
ا/ت: پرسیدم حالت خوبه یا نه؟
جیهون: من خوبم... تو چی؟ تو خوبی؟
ا/ت: اوهوم خوبم
جیهون: تو برای چی اینجایی؟
ا/ت: بهم پیام دادن و ازم خواستن بیام اینجا
جیهون برگشت سمن جونگکوک و کمی بهش نزدیک شد
جیهون: لطفا بزار اون بره تو با من مشکل داری چرا پای اونو میکشی وسط؟
جونگکوک: اون کسی بود که تو رو فراری داد و الان هم برای بار دوم نجاتت داد
جیهون: نجاتم داد؟ منظورت چیه؟
جونگکوک: میتونی بری... دیگه کاری باهات ندارم
جیهون: اون چی؟ ا/ت چی میشه؟
جونگکوک: فکر نکنم دیگه بهت مربوط باشه
۸.۹k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.