من همان روزی که رها شدم ، حباب امید را ترکاندم و اکسیژن ق
من همان روزی که رها شدم ، حباب امید را ترکاندم و اکسیژن قلب را قطع کردم .
با مغز قطع رابطه کردم و قرارداد دیوانگی بستم .
حال من مانده ام ، امیدی ناامید ، دلی مرده، مغزی طرد شده ؛
به ساز دیوانگی نرقصیدم ، آن هم لغو قرارداد کرد ...
حال من مانده ام ، با تمام نا تمام ها
بدون دیوانگی !
حال من مانده ام ، در تمام نداشته ها
با مغز قطع رابطه کردم و قرارداد دیوانگی بستم .
حال من مانده ام ، امیدی ناامید ، دلی مرده، مغزی طرد شده ؛
به ساز دیوانگی نرقصیدم ، آن هم لغو قرارداد کرد ...
حال من مانده ام ، با تمام نا تمام ها
بدون دیوانگی !
حال من مانده ام ، در تمام نداشته ها
۷.۷k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.