Why?p¹²

کوک:بیب خیلی شانس اوردی
جولیا:بیا بریییم
کوک:باش
رفتیم پایین و به همه سلام دادیم
م/ک: بیاید غذاتون سرد شد
جولیا:چشم
غذامونو خوردیم وبعد با کوک رفتیم طبقه ی بالا
کوک:خب خوشگله الان وقته چیه؟
جولیا:خواب
کوک خیمه زد روی جولیا
کوک:نه بیب الان وقت یه چیز دیگس
جولیا:کوک یه چیزی
کوک:چی
جولیا:من
کوک:تو چی
جولیا:پرپر
کوک:آها ببخشید
خببببببببببببب
*فلش بک به یه ماه بعددددددد*
جولیا :واییییییییییی کوک خیلی ذوق دارم
کوک:خیلی لباس عروس بهت میاد
جولیا:بلاخره میخوام به عشقم برسم
کوک:واییییییییییی اسم بچهامونو چی بزاریم
جولیا:اگه دختر بود سومی اگه پسر بود مین کیو
جولیا:راستی دسته گل چییییی
کوک:واییییییییییی یادم رفت
جولیا: کوک دروغ نگوووووو
کوک:مگه میشه مستر جئون یادش بره
ته:داوش آماده ای؟
کوک:آره داش
ته :بریم که عاقد منتظره
جولیا:مراقب باش تو راه دزد نبرت
ته:ایششششش این دوتا مرغ عشق باز شروع کردن
کوک:داش ازدواج همینه
ته:پس من زن نمیگیرم
جولیا:تو غلت میکنی(بلانسبت پسرم) مگه دوست من چشه؟
ته:چش نیس پته

۸