Why?p¹¹

جولیا:باید راجبش فکر کنم
کوک:میشه شب خبرشو بهم بگی
جولیا:باش
کوک:مرسییییی
جولیا:بریم؟
کوک:بریم
م/ک:پسرم چیشد رفتی
کوک:هیچی غذا پرید تو گلوم
م/ک:آها
نشستیم و غذا مونو خوردیم و......
(پرش زمانی به شب)
(ویو کوک)
الان جولیا میخواد بهم بگه که بامن قرار میزاره یانه
قبل از شام جولیا گفت برم تو اتاقش رفتم وقتی رفتم
جولیا:خب کوک
کوک:بله
جولیا:خببب
کوک:بگووووو
جولیا:قبول میکنم
کوک:عرررررررر
جولیا رو گرفتم تو هوا چرخوندمش
کوک:قول میدم هیچ وقت ولت نکنم
یهو جولیا لباشو گذاشت رو لب کوک
که بعد از ۱مین از هم جدا شدن
جولیا:عاشقتممم
کوک:من بیشتر
جولیا:نه من بیشترررر
کوک:نه من بیشتر
جولیا:باش
جولیا:کوک
کوک:جانم
جولیا:گشنمه
کوک:ای شکمو بریم پایین
جولیا:بریم
کوک:یه چی یادت نرفت
جولیا:چی
کوک به لبش اشاره کرد
جولیا :کوکککک من گشنمه
کوک:منم تشنمه
جولیا:خو بیا بریم آب بخور
کوک:نه من تشنه ی لباتم
جولیا:اَه اَه
یهو کوک لباشو گذاش رو لبای جولیا جوری مک میزد که لب هر دوشون غرق خون شد کوک کم کم رفت سمت تخت داشت دکمه هاشو باز می‌کرد که مامان جولیا صداشون کرد
کوک:.....

حمایت یادتون نرههههه