شعر گل کرده ی غم(۲)
شعر: گل کردهی غم(۲)
گوییا پاییز اینجا مهربانی کرده است
سخت این باغ از غریبی میهمانی کرده است
باغبان هم نقش مردی خسته ایفا میکند
شبنم اینجا رهگذر با غم مدارا می کند
بی سفر با همسفر بودن چه فرقی دارد؟
این گلستان نیز غریبستان نامی دارد
شبنم اینجا چقدر معرکه گیری کار است
از غم خون جگری تو زمین بیزار است
ماتم اینجا به خریدن نشود حاصل عشق
دست اگر چید گلی را بشود قاتل عشق
گل عاشق به گلستان، خریداری هست
باغبان بر گل خوشبویی گرفتاری هست
شبنم این بار چقدر غم به تنت می آید
تو غم یاری کشیدی که غریبی دارد
بس کن این حوصله ی بی دل و بی جانت را
تو بیا تا دریابی جان به قربانت را
جان به کف بر در این باغ بیایم یک روز
با دو چشمی گریان ،بادلی غرق سوز
تا ببینم قتل عام گل های باغ را
باز برپا می کنم در سینه کهنه داغ را
باغبان را می کنم نفرین اگر این گونهای
شبنم ای (گل کرده ی غم) بازگو چگونهای؟
پاییز ۹۳
(یکی بود و نبود)
شاعر مهردادشائقی(مِهر)
http://t.me/mehr_poet
@mehr_poet
#شاعری_که_اشک_هایش_را_فروخت #مهر #نویسنده #شعر #شاعر #مهرداد_شائقی_مِهر #یکی_بود_و_نبود #عاشقانه
گوییا پاییز اینجا مهربانی کرده است
سخت این باغ از غریبی میهمانی کرده است
باغبان هم نقش مردی خسته ایفا میکند
شبنم اینجا رهگذر با غم مدارا می کند
بی سفر با همسفر بودن چه فرقی دارد؟
این گلستان نیز غریبستان نامی دارد
شبنم اینجا چقدر معرکه گیری کار است
از غم خون جگری تو زمین بیزار است
ماتم اینجا به خریدن نشود حاصل عشق
دست اگر چید گلی را بشود قاتل عشق
گل عاشق به گلستان، خریداری هست
باغبان بر گل خوشبویی گرفتاری هست
شبنم این بار چقدر غم به تنت می آید
تو غم یاری کشیدی که غریبی دارد
بس کن این حوصله ی بی دل و بی جانت را
تو بیا تا دریابی جان به قربانت را
جان به کف بر در این باغ بیایم یک روز
با دو چشمی گریان ،بادلی غرق سوز
تا ببینم قتل عام گل های باغ را
باز برپا می کنم در سینه کهنه داغ را
باغبان را می کنم نفرین اگر این گونهای
شبنم ای (گل کرده ی غم) بازگو چگونهای؟
پاییز ۹۳
(یکی بود و نبود)
شاعر مهردادشائقی(مِهر)
http://t.me/mehr_poet
@mehr_poet
#شاعری_که_اشک_هایش_را_فروخت #مهر #نویسنده #شعر #شاعر #مهرداد_شائقی_مِهر #یکی_بود_و_نبود #عاشقانه
۱.۵k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.