○جاسوس ِمن○
○جاسوسِمن○
پارت²⁸
ـــــــــــــــــــــــ
اتویو
یونگیو فرستادم رف
شاید بگین واا اینکه دوست جئون بودو فلان
ولی اون بهم پیشنهاد دوستی داد و منم قبول کردم
و الانم رفیقمه
هتی و میهی ولم نمیکردن
تو اتاق دراز کشیده بودم ک صدای در زدن اومد
ات ـ چ عجب در زدی بیای تو
کوک ـ هن..
ات ـ عه تویی جئون؟ فک کردم میهی یا هتی ای*سرد*
کوک ـ اهم..میشه حرف بزنیم؟
ات ـ اره ازت دلیل میخام برای اون کارت تو بیمارستان
کوک ـ واقعا منو ببخش ات..کارم دست خودم نبود..لدفا ازم عصبی نباش*کمی بغض*
ات ـ اوکی..حالا ابغوره نگیر بینم
کوک ـ میگم..اصن تو ب من نگا میکنی؟
ات ـ جئون لهت میکنما..منظورت چیـ.. عهه اینا چیننن؟
کوک ـ اینارو برای تو گرفتم(ی بسته شکلات، کلی الوچه و لواشک)
ات ـ شیطون از کجا میدونی من از اینا دوست..چیزه خیلی ممنون جئون
کوک ـ خاهش میکنم*خنده*
ات ـ......
کوک ـ.......
کوک ـ میگـ..
میهی ـ چخبراااااااااا
ات ـ زهر مارررر ترسیدممم*داد*
میهی ـ ارام باش حیوان
هتی ـ چخبرا ات جونمم؟ وقته قرصا..
ات ـ نوموخام
هتی ـ لج نکن دیگهههه
ات ـ عمرا بزارم اون قرصای زهرمارو بزاری دهنممم
کوک ـ ات بخورشون دیگهه(منحرفا..از اینجا میتونم بفهمم منحرفینننن🔪🔪🔪)
ات ـ مزه عنننن میدننن
میهی ـ همین مزه عن خوبت میکنه
ات ـ میهی..میکنمتـ..چیزه میکشمتتت
میهی ـ جون.. پس دیگه نیاز نیس من تغییر جنسیت بدم..تو بیا منو بگیر
ات ـ بیلاخ*شستشو نشون میده*
میهی ـ شکست عشقی نخورده بودم ک خوردم..سه و چهارو پنجو شیش تیغارو پشت همممممممممممم
هتی ـ خفهههه گوشم رفتتتتت
ات ـ خوب دیگه عزیزانم برین بیرون و من رو با...
هتی ـ با جونگکوک؟*لبخند شیطانی*
ات ـ عاقبت اینکه نزاری حرفمو تموم نکنم همین میشه..همه برین بیرون میخام با خوراکیام خلوت کنم
میهی ـ منه بدبختو باش فک کردم منو میگه..
ات ـ تو خیلی خاطرخاه من شدیا..خبریه؟
میهی ـ مایل ب لـ..ز؟
ات ـ بیا برو تو کو.نم
ـــ
ویس کو.نی پاکش کرده بود
پارت²⁸
ـــــــــــــــــــــــ
اتویو
یونگیو فرستادم رف
شاید بگین واا اینکه دوست جئون بودو فلان
ولی اون بهم پیشنهاد دوستی داد و منم قبول کردم
و الانم رفیقمه
هتی و میهی ولم نمیکردن
تو اتاق دراز کشیده بودم ک صدای در زدن اومد
ات ـ چ عجب در زدی بیای تو
کوک ـ هن..
ات ـ عه تویی جئون؟ فک کردم میهی یا هتی ای*سرد*
کوک ـ اهم..میشه حرف بزنیم؟
ات ـ اره ازت دلیل میخام برای اون کارت تو بیمارستان
کوک ـ واقعا منو ببخش ات..کارم دست خودم نبود..لدفا ازم عصبی نباش*کمی بغض*
ات ـ اوکی..حالا ابغوره نگیر بینم
کوک ـ میگم..اصن تو ب من نگا میکنی؟
ات ـ جئون لهت میکنما..منظورت چیـ.. عهه اینا چیننن؟
کوک ـ اینارو برای تو گرفتم(ی بسته شکلات، کلی الوچه و لواشک)
ات ـ شیطون از کجا میدونی من از اینا دوست..چیزه خیلی ممنون جئون
کوک ـ خاهش میکنم*خنده*
ات ـ......
کوک ـ.......
کوک ـ میگـ..
میهی ـ چخبراااااااااا
ات ـ زهر مارررر ترسیدممم*داد*
میهی ـ ارام باش حیوان
هتی ـ چخبرا ات جونمم؟ وقته قرصا..
ات ـ نوموخام
هتی ـ لج نکن دیگهههه
ات ـ عمرا بزارم اون قرصای زهرمارو بزاری دهنممم
کوک ـ ات بخورشون دیگهه(منحرفا..از اینجا میتونم بفهمم منحرفینننن🔪🔪🔪)
ات ـ مزه عنننن میدننن
میهی ـ همین مزه عن خوبت میکنه
ات ـ میهی..میکنمتـ..چیزه میکشمتتت
میهی ـ جون.. پس دیگه نیاز نیس من تغییر جنسیت بدم..تو بیا منو بگیر
ات ـ بیلاخ*شستشو نشون میده*
میهی ـ شکست عشقی نخورده بودم ک خوردم..سه و چهارو پنجو شیش تیغارو پشت همممممممممممم
هتی ـ خفهههه گوشم رفتتتتت
ات ـ خوب دیگه عزیزانم برین بیرون و من رو با...
هتی ـ با جونگکوک؟*لبخند شیطانی*
ات ـ عاقبت اینکه نزاری حرفمو تموم نکنم همین میشه..همه برین بیرون میخام با خوراکیام خلوت کنم
میهی ـ منه بدبختو باش فک کردم منو میگه..
ات ـ تو خیلی خاطرخاه من شدیا..خبریه؟
میهی ـ مایل ب لـ..ز؟
ات ـ بیا برو تو کو.نم
ـــ
ویس کو.نی پاکش کرده بود
۵.۸k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.