خوناشام فصل 1 قسمت 1
اووووووف خیلی استرس دارم مامانم مریضه و من هیچ کار نمیتونم بکنم رئیسم
اخراجم کرده مامانم مریضه دارو میخاد
بزار برم تو سایت نگاه کنم شاید کاری باشه
چند ساعت بعد
هعیییی هنوز چی پیدا وایسا ببینم این چیه چی
به یک خانم در یک ویلا نیاز مندیم لطفا به این شماره تماس بگیرید
وااای فک کنم خوش شانسم هرچی باشه قبول میکنم تا حال مامانم رو خوب کنم
درحال زنگ زدن به شماره 📞
عه سلام خسته نباشید ببخشید من بابت اگهی تون مزاحم شدم ببخشید شرایطش چیه؟
طرف:سلام ام شرایط ساعت کاری از 12تا 4صبح هست و کارم باید پیش رئیس باشی و هر کاری میگه انجام بدی
ا٫ت:امممم باشه مشکلی نیست
طرف:از الان میتونی بیای
ا٫ت: چقد پول میدین؟
طرف:890000000
ا٫ت:و.و.و.واقعا
طرف:بله
طرف:اسمتون رو لطف میکنین؟
ا٫ت:ا٫ت هستم 🐸
طرف:میتونی از الان بیای؟ ماشین خودمون داریم میایم دنبالتون و برتون میگردونیم
ا٫ت:عالیه باشه من تا یک 1ساعت دیگه اماده میشم
طرف:باشه
قطع کرد
ا٫ت:وااای بلخره یک شانس خوب
ا٫ت میره ماجرا رو برای مادرش تعریف کنه
مادرش :ب.ب.ب.باشه عزیزم ب. ب. برو
ا٫ت :میرم اماده شم
1ساعت بعد
مامان:وااااای دخترم خیلی خوشگل و جذاب شدی 😁
ا٫ت:مرسیییی 💗
گوشیم زنگ خورد 📞
اوه اومدن من بهتره برم
باااای
وای خیلی هیجان دارم یک ماشین فراری بود باورم نمیشد اون بود زنگ زدم بهشون و مطمئن شدم خودشون بود رسیدیم
وای یک ویلای خوش گل اونجا بود من رفتم پیش رئیسم و باهم حرف زدیم اسمش تهیونگ بود خیلی خوشتیپ بود
یهو تهیونگ گفت برو رو تخت
و من گفته چرا
و اون...............
اگه پارت بعدی رو الان میخواین حمایت کنین پلیز
اخراجم کرده مامانم مریضه دارو میخاد
بزار برم تو سایت نگاه کنم شاید کاری باشه
چند ساعت بعد
هعیییی هنوز چی پیدا وایسا ببینم این چیه چی
به یک خانم در یک ویلا نیاز مندیم لطفا به این شماره تماس بگیرید
وااای فک کنم خوش شانسم هرچی باشه قبول میکنم تا حال مامانم رو خوب کنم
درحال زنگ زدن به شماره 📞
عه سلام خسته نباشید ببخشید من بابت اگهی تون مزاحم شدم ببخشید شرایطش چیه؟
طرف:سلام ام شرایط ساعت کاری از 12تا 4صبح هست و کارم باید پیش رئیس باشی و هر کاری میگه انجام بدی
ا٫ت:امممم باشه مشکلی نیست
طرف:از الان میتونی بیای
ا٫ت: چقد پول میدین؟
طرف:890000000
ا٫ت:و.و.و.واقعا
طرف:بله
طرف:اسمتون رو لطف میکنین؟
ا٫ت:ا٫ت هستم 🐸
طرف:میتونی از الان بیای؟ ماشین خودمون داریم میایم دنبالتون و برتون میگردونیم
ا٫ت:عالیه باشه من تا یک 1ساعت دیگه اماده میشم
طرف:باشه
قطع کرد
ا٫ت:وااای بلخره یک شانس خوب
ا٫ت میره ماجرا رو برای مادرش تعریف کنه
مادرش :ب.ب.ب.باشه عزیزم ب. ب. برو
ا٫ت :میرم اماده شم
1ساعت بعد
مامان:وااااای دخترم خیلی خوشگل و جذاب شدی 😁
ا٫ت:مرسیییی 💗
گوشیم زنگ خورد 📞
اوه اومدن من بهتره برم
باااای
وای خیلی هیجان دارم یک ماشین فراری بود باورم نمیشد اون بود زنگ زدم بهشون و مطمئن شدم خودشون بود رسیدیم
وای یک ویلای خوش گل اونجا بود من رفتم پیش رئیسم و باهم حرف زدیم اسمش تهیونگ بود خیلی خوشتیپ بود
یهو تهیونگ گفت برو رو تخت
و من گفته چرا
و اون...............
اگه پارت بعدی رو الان میخواین حمایت کنین پلیز
۳.۷k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.