دوست و دشمنه من
#دوست_و_دشمنه_من
#پارت_ششم
رفتم سمت دختره
ات : سلام اسم تو چیه
دختره : سلام اسم من سوا هستش هست
ات : تو چرا اصلا حرف نمیزنی ؟؟؟
سوا : چون هیچ دوستی ندارم همه برام قلدری میکنن
ات : نگران نباش از این به بعد من میشم بهترین دوستت
سوا : واقعاا ؟؟،
ات : آره واقعااا
سوا : 🙂
ویو ات
زنگ خورد و همه رفتیم خونه
مامان ات : دخترم بالاخره برگشتی ؟؟؟
ات : اره برگشتم
مامان ات : گلم گشنه ات نیست ؟؟؟
ات : نه مامان من درسامو تو مدرسه خوندم هیچ تکلیفی ندارم میخوام برم کتابخونه
مامان ات : باش برو
ویو ات
آماده شدم و رفتم بیرون داشتم میگشتم که مثل دیروز دوباره یه صدا شنیدم که داشتن دعوا میکردن
ات : یاااااا ایشششش چرا دوبارههه نکنه باز اون پسره معصوم رو که میخواستن روی شر شیر بریزن و گیر اوردن
ات : رفتم نزدیک تر که دیدم یه پسر تنها داره با ۳ تا پسر دعوا میکنه که یک دفعه یه نفرشون چاقو در اورد و رفت سمتش من یهو به کیفم نگاه کردم دیدم منم اشتباهی توی کیفم چاقو گذاشتم
ات : یااااااا
پسره : هاا تو کی هستی ؟؟؟
ات : مهم نیست چاقو رو بگیررر
ویو پسره
این دختره دیگه کی بود حالا هرچی چاقو رو ازش گرفتم و یکم ترسوندمشون که پسرا فرار کردن بعدش رفتم سمت دختره
پسره : سلام تو کی هستی ؟؟؟
ات : من ات هستم
پسره : چرا بهم کمک کردی ؟؟؟؟
ات : ام من. به همه کمک میکنم فعلا بای
پسره : وااسااااا کدوم مدرسه درس میخونی؟؟؟
ات : مدرسه .......
پسره : اهان باشه بای
ویو ات
رسیدم خونه و یکم درس خوندم و خوابیدم
ویو پسره
پسره : کیم جونگ ایل برو پیدا کن ببین این دختره تو کدوم کلاس درس می خونه. تحقیق کن
چشم قربان.....
شرط ها
لایک ۳۰
کامنت ۳۰
فالور ۲
#پارت_ششم
رفتم سمت دختره
ات : سلام اسم تو چیه
دختره : سلام اسم من سوا هستش هست
ات : تو چرا اصلا حرف نمیزنی ؟؟؟
سوا : چون هیچ دوستی ندارم همه برام قلدری میکنن
ات : نگران نباش از این به بعد من میشم بهترین دوستت
سوا : واقعاا ؟؟،
ات : آره واقعااا
سوا : 🙂
ویو ات
زنگ خورد و همه رفتیم خونه
مامان ات : دخترم بالاخره برگشتی ؟؟؟
ات : اره برگشتم
مامان ات : گلم گشنه ات نیست ؟؟؟
ات : نه مامان من درسامو تو مدرسه خوندم هیچ تکلیفی ندارم میخوام برم کتابخونه
مامان ات : باش برو
ویو ات
آماده شدم و رفتم بیرون داشتم میگشتم که مثل دیروز دوباره یه صدا شنیدم که داشتن دعوا میکردن
ات : یاااااا ایشششش چرا دوبارههه نکنه باز اون پسره معصوم رو که میخواستن روی شر شیر بریزن و گیر اوردن
ات : رفتم نزدیک تر که دیدم یه پسر تنها داره با ۳ تا پسر دعوا میکنه که یک دفعه یه نفرشون چاقو در اورد و رفت سمتش من یهو به کیفم نگاه کردم دیدم منم اشتباهی توی کیفم چاقو گذاشتم
ات : یااااااا
پسره : هاا تو کی هستی ؟؟؟
ات : مهم نیست چاقو رو بگیررر
ویو پسره
این دختره دیگه کی بود حالا هرچی چاقو رو ازش گرفتم و یکم ترسوندمشون که پسرا فرار کردن بعدش رفتم سمت دختره
پسره : سلام تو کی هستی ؟؟؟
ات : من ات هستم
پسره : چرا بهم کمک کردی ؟؟؟؟
ات : ام من. به همه کمک میکنم فعلا بای
پسره : وااسااااا کدوم مدرسه درس میخونی؟؟؟
ات : مدرسه .......
پسره : اهان باشه بای
ویو ات
رسیدم خونه و یکم درس خوندم و خوابیدم
ویو پسره
پسره : کیم جونگ ایل برو پیدا کن ببین این دختره تو کدوم کلاس درس می خونه. تحقیق کن
چشم قربان.....
شرط ها
لایک ۳۰
کامنت ۳۰
فالور ۲
۹.۸k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.