دوست و دشمنه من
#دوست_و_دشمنه_من
#پارت_چهارم
معلم : ات خودتو معرفی کن
ات : سلام من کیم ات هستم
بچه ها : ( دست زدن )
معلم : میتونی کنار جیهوپ بشینی
ات : جیهوپ کیه ؟
معلم : اونا اون پسره
ات : اخههههه
معلم : برو بشین
ویو ات
نشستم کنار جیهوپ ولی در طول ساعت نه من باهاش حرفی زدم نه اون زنگ تفریح خورد من داشتم وسایلمو جمع میکردم که یهو دیدم دوستای جیهوپ ریختن سر یه پسر معصوم و ساکت و اونو اذیت میکردن پاکت شیر رو برداشت و میخواست بریزه رو سر پسره جیهوپم نشسته بود و نیشخند زده بود که من از پشت دست پسره رو گرفتم تا شیر و نریزه روی سر پسره
دوستای جیهوپ : یاااا چیه ؟ فکر نکن همین الان اومدی اینجا فکر کردی قلدری
ات : نمیخواستم قلدر باشم ولی فهمیدم نمیشه
ویو ات
دستشو پیچوندم و پرتش کردم روی زمین و یه مشت به اون یکی دوستش زدم و اون یکی هم فرار کرد
ات : چچ چقدر ترسو
بچه های کلاس : واااااای ات نباید این کارو میکرد الان جیهوپ ازش دست بر نمیدارهههههههه
ات : ببینم تو حالت خوبه ؟
پسر معصومه : آره من خوبم
ات : از این به بعد کسی اذیتت کرد به من بگو
پسره : باش
ویو ات
برگشتم و دیدم که جیهوپ پشتمه
جیهوپ : یااااا چوگوله؟؟؟ ( هیی میخوای بمیری؟ )
ات : چچ برو اون ور بابا حوصله تو ندارم
ویو جیهوپ
دیگه داشت میرفت روی مخم واسه همین اعصابم خورد شد و چسبوندمش به دیوار
ات : ولم کن
جیهوپ : ببین دختر شاید تونستی دوستامو بزنی ولی نمیتونی جلو من قلدر بازی دراری فهمیدی ؟؟؟
ویو ات
با یه حرکت برگندومش و خودشو چسبوندم به دیوار و به چشماش زل زدم
ات : تو هم فکر نکن چون تازه واردم نمیتونم قلدر باشم....
شرط ها
لایک ۲۷
کامنت ۲۸
فالور ۱
#پارت_چهارم
معلم : ات خودتو معرفی کن
ات : سلام من کیم ات هستم
بچه ها : ( دست زدن )
معلم : میتونی کنار جیهوپ بشینی
ات : جیهوپ کیه ؟
معلم : اونا اون پسره
ات : اخههههه
معلم : برو بشین
ویو ات
نشستم کنار جیهوپ ولی در طول ساعت نه من باهاش حرفی زدم نه اون زنگ تفریح خورد من داشتم وسایلمو جمع میکردم که یهو دیدم دوستای جیهوپ ریختن سر یه پسر معصوم و ساکت و اونو اذیت میکردن پاکت شیر رو برداشت و میخواست بریزه رو سر پسره جیهوپم نشسته بود و نیشخند زده بود که من از پشت دست پسره رو گرفتم تا شیر و نریزه روی سر پسره
دوستای جیهوپ : یاااا چیه ؟ فکر نکن همین الان اومدی اینجا فکر کردی قلدری
ات : نمیخواستم قلدر باشم ولی فهمیدم نمیشه
ویو ات
دستشو پیچوندم و پرتش کردم روی زمین و یه مشت به اون یکی دوستش زدم و اون یکی هم فرار کرد
ات : چچ چقدر ترسو
بچه های کلاس : واااااای ات نباید این کارو میکرد الان جیهوپ ازش دست بر نمیدارهههههههه
ات : ببینم تو حالت خوبه ؟
پسر معصومه : آره من خوبم
ات : از این به بعد کسی اذیتت کرد به من بگو
پسره : باش
ویو ات
برگشتم و دیدم که جیهوپ پشتمه
جیهوپ : یااااا چوگوله؟؟؟ ( هیی میخوای بمیری؟ )
ات : چچ برو اون ور بابا حوصله تو ندارم
ویو جیهوپ
دیگه داشت میرفت روی مخم واسه همین اعصابم خورد شد و چسبوندمش به دیوار
ات : ولم کن
جیهوپ : ببین دختر شاید تونستی دوستامو بزنی ولی نمیتونی جلو من قلدر بازی دراری فهمیدی ؟؟؟
ویو ات
با یه حرکت برگندومش و خودشو چسبوندم به دیوار و به چشماش زل زدم
ات : تو هم فکر نکن چون تازه واردم نمیتونم قلدر باشم....
شرط ها
لایک ۲۷
کامنت ۲۸
فالور ۱
۶.۸k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.