𝕻𝖆𝖗𝖙۱۰

𝕻𝖆𝖗𝖙۱۰

.........(پرش زمانی به فردا)
صبح با سر درد بلند شدم سرم گیج میرفت از رو تختم اومدم پایین و موهامو شونه کردم و رفتم دستشویی و برگشتم و رفتم سر میز صبحانه
ا.ت. ایییییی سرممممم.....
&دخترم حالت خوبه؟
ا.ت. نههه سرم داره منفجر میشه
&شاید به خاطر دیروزه
ا.ت. مگه دیروز چی شدهه؟
&تو وقتی از دانشگاه اومدی تو حال خودت نبودی حس میکردم که مست بودی؟
ا.ت‌. چیییی؟ من که الکل نمی‌خورم ، چرا از دیروز چیزی یادم نیست؟؟
&نمیدونم، حالا صبحانت رو بخور بهش فکر نکن
ا.ت. باشه
صبحانم رو خوردم و رفتم تو اتاقم و به یونا زنگ زدم
یونا‌. کدوم خریه کله صبح زنگ میزنه؟؟(خوابالود)
ا.ت. اولن خر خودتی دومن کله صبح نیست سومن ساعت ۱۲ ظهره
یونا. ا.ت تویی؟
ا.ت. پَ نَ پَ ننمه خودمم دیگه
یونا. میدونی دیروز چیکار کردی؟
ا.ت. من اصلا از دیروز چیزی یادم نیست تورو خدا بگو چیکار کردم
یونا. تو شوگا رو بوسیدی!
ا.ت. چیییییییییییییییییی؟(جیغ)
یونا. اییی کر شدمممممم خب خودت بوسیدیش اونم دو بار بعدشم تو الکل خوردی و بعدش تو شوگا بهم اطراف کردین که عاشق همین
ا.ت. نه این امکان نداره من از شوگا متنفرمممم نباید این اتفاق می افتاددددد
یونا. دیره دیگه.......
ا.ت. یونا توی عوضی بهم گفتییی که مواظبمیییییی(جیغ)
یونا. خب شوگا بهت الکل داد
ا.ت. پسره ی‌ اشغالللللل
و....