ایدل شاهکار(خونه ا.ت چقدر کوچیکه😔)
ایدل شاهکار(خونه ا.ت چقدر کوچیکه😔)
پارت18(حذف شده بود)
فردا صبح
ا. ت از خواب بیدار شد با به یاد اوردن دیشب(منحرفا جونگ کوک پیشش نیست) پتو رو کشید رو سرش
ا. ت: یعی واقعا اون الان دوس پسرمهه چجوری باور کنم وایی دارم عقلم رو از دست میدم
با شنیدن صدا گوشیش اون رو برداشت که دید یه پیام از جونگ کوک اومده
پیام:بیدار شدی؟ دلم میخواد ببینمت بیا شب قرار بزاریم تو روز ممکنه کسی مارو ببینه امروز میای کمپانی؟ دلم برات تنگ شده اگه پیامم رو دیدی جواب بده
ا. ت با دیدن اون پیام لبخند بزرگی زد
بعد از جواب دادن به پیام جونگ کوک از تو تخت بیرون اومد
تو توییتر و فضای مجازی چیزی راجبشون نبود پس فعلا کسی نفهمیده
ا. ت لباساش رو پوشید تا بره بیرون یکم برای خونش خرید کنه وقتی میره بیرون یکم ازاده چون شاید فقط یکی از طرفداراش رو ببینه البته بیشترشون بهش نزدیک نمیشن تا راحت باشه
ا. ت از خونه رفت بیرون سوار اسانسور شد که بره پایین تو طبقه ا.ت بجز پنت هاوسش خونه دیگه ای نبود پس همیشه خلوط بود فقط موقعی که نظافت چیا بیان برای تمیز کاری میشه تو اون طبقه بجز ا. ت ادمای دیگه دید
ا. ت از ساختمون اومد بیرون رفت و بع سمت فروشگاه نزدیک خونش به راه اوفتاد گوشیش رو دراورد که دید جونگ کوک به پیامش جواب داده
پیام قبلی ا. ت: من امروز کمپانی نمیام تو شب میتونی بیای دنبالم یا یه جایی قرار بزاریم
پیام جونگ کوک: میام دنبالت ساعت نه خوبه باشه پس میبینمت دوست دارم
ا. ت جواب جونگ کوک رو گوشیش رو خاموش کرد وارد فروشگاه شد
پارت18(حذف شده بود)
فردا صبح
ا. ت از خواب بیدار شد با به یاد اوردن دیشب(منحرفا جونگ کوک پیشش نیست) پتو رو کشید رو سرش
ا. ت: یعی واقعا اون الان دوس پسرمهه چجوری باور کنم وایی دارم عقلم رو از دست میدم
با شنیدن صدا گوشیش اون رو برداشت که دید یه پیام از جونگ کوک اومده
پیام:بیدار شدی؟ دلم میخواد ببینمت بیا شب قرار بزاریم تو روز ممکنه کسی مارو ببینه امروز میای کمپانی؟ دلم برات تنگ شده اگه پیامم رو دیدی جواب بده
ا. ت با دیدن اون پیام لبخند بزرگی زد
بعد از جواب دادن به پیام جونگ کوک از تو تخت بیرون اومد
تو توییتر و فضای مجازی چیزی راجبشون نبود پس فعلا کسی نفهمیده
ا. ت لباساش رو پوشید تا بره بیرون یکم برای خونش خرید کنه وقتی میره بیرون یکم ازاده چون شاید فقط یکی از طرفداراش رو ببینه البته بیشترشون بهش نزدیک نمیشن تا راحت باشه
ا. ت از خونه رفت بیرون سوار اسانسور شد که بره پایین تو طبقه ا.ت بجز پنت هاوسش خونه دیگه ای نبود پس همیشه خلوط بود فقط موقعی که نظافت چیا بیان برای تمیز کاری میشه تو اون طبقه بجز ا. ت ادمای دیگه دید
ا. ت از ساختمون اومد بیرون رفت و بع سمت فروشگاه نزدیک خونش به راه اوفتاد گوشیش رو دراورد که دید جونگ کوک به پیامش جواب داده
پیام قبلی ا. ت: من امروز کمپانی نمیام تو شب میتونی بیای دنبالم یا یه جایی قرار بزاریم
پیام جونگ کوک: میام دنبالت ساعت نه خوبه باشه پس میبینمت دوست دارم
ا. ت جواب جونگ کوک رو گوشیش رو خاموش کرد وارد فروشگاه شد
۵.۷k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.