چندپارتی
#چندپارتی
#فیک
« وقتی سر بچه دومتون حامله ای »
پارت 6
ا.ت: عااا راستی یونگی مهد لیلی چیشد؟؟؟
یونگی: یه نفر رو فرستادم... کارو انجام بده ... مشکلی نیست
ا.ت: هوم باشه
*میرن سر میز*
ویو ا.ت
تا بوی غذا ها بهم خورد...... حالم بد شد
ویو یونگی
وقتی نشستیم سر میز.... ا.ت جلوی دهنشو گرفت و بدو بدو رفت سمت دستشویی « دست شویی بیرون اتاقیه که اعضا توشن »
نامجون: چیشد؟؟
یونگی: نمیدونم « میاد دنبالت »
یونگی: « در میزنه » ا.ت؟؟؟؟
ا.ت:..........
یونگی: ا.ت خوبی ؟؟؟؟
ا.ت:...……………
یونگی: « میاد تو » « میبینه داری بالا میاری » چ...چی شدی؟« ترسیده »
*یکم بعد*
« حال ا.ت بهتر میشه »
یونگی: خوبی ؟؟؟ میخوای بریم دکتر ؟؟؟؟ «نگران»
ا.ت: خوبم خوبم نیازی نیست
یونگی: چیشدی یهو؟؟؟؟ چیزی خوردی که بهت نساخته ؟؟؟
ا.ت: نه مشکل اون نیست
یونگی: پس چیه؟؟؟
ا.ت:......……
یونگی : ا.ت؟؟؟ تو دلیلشو میدونی؟؟؟
ا.ت:« با چشم های پر اشک نگاش میکنی » ب...بریم خونه بهت میگم «بغض» «سرشو میندازه پایین»
یونگی:« چونشو میگیره » کیتن ؟؟؟؟ بگو چیشده...... من نمیتونم تا خونه صبر کنم...... حق ندارم بدونم
دلیل حال بد زنم چیه؟؟؟
ا.ت: عصبانی نمیشی؟؟؟
یونگی: چرا باید عصبانی بشم ؟؟؟
ا.ت: قول بده با آرامش رفتار میکنی.... وگر نه نمیگم
یونگی: اوففففففف باشه بگو
ا.ت: من حامله ام « آروم »
یونگی:...........
#فیک
« وقتی سر بچه دومتون حامله ای »
پارت 6
ا.ت: عااا راستی یونگی مهد لیلی چیشد؟؟؟
یونگی: یه نفر رو فرستادم... کارو انجام بده ... مشکلی نیست
ا.ت: هوم باشه
*میرن سر میز*
ویو ا.ت
تا بوی غذا ها بهم خورد...... حالم بد شد
ویو یونگی
وقتی نشستیم سر میز.... ا.ت جلوی دهنشو گرفت و بدو بدو رفت سمت دستشویی « دست شویی بیرون اتاقیه که اعضا توشن »
نامجون: چیشد؟؟
یونگی: نمیدونم « میاد دنبالت »
یونگی: « در میزنه » ا.ت؟؟؟؟
ا.ت:..........
یونگی: ا.ت خوبی ؟؟؟؟
ا.ت:...……………
یونگی: « میاد تو » « میبینه داری بالا میاری » چ...چی شدی؟« ترسیده »
*یکم بعد*
« حال ا.ت بهتر میشه »
یونگی: خوبی ؟؟؟ میخوای بریم دکتر ؟؟؟؟ «نگران»
ا.ت: خوبم خوبم نیازی نیست
یونگی: چیشدی یهو؟؟؟؟ چیزی خوردی که بهت نساخته ؟؟؟
ا.ت: نه مشکل اون نیست
یونگی: پس چیه؟؟؟
ا.ت:......……
یونگی : ا.ت؟؟؟ تو دلیلشو میدونی؟؟؟
ا.ت:« با چشم های پر اشک نگاش میکنی » ب...بریم خونه بهت میگم «بغض» «سرشو میندازه پایین»
یونگی:« چونشو میگیره » کیتن ؟؟؟؟ بگو چیشده...... من نمیتونم تا خونه صبر کنم...... حق ندارم بدونم
دلیل حال بد زنم چیه؟؟؟
ا.ت: عصبانی نمیشی؟؟؟
یونگی: چرا باید عصبانی بشم ؟؟؟
ا.ت: قول بده با آرامش رفتار میکنی.... وگر نه نمیگم
یونگی: اوففففففف باشه بگو
ا.ت: من حامله ام « آروم »
یونگی:...........
۷.۶k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.