تکپارتی
#تکپارتی
«درخواستی»
خیلی وقت پیش درخواست داده بودی بخواطر گشادیم نزاشتم ببخش😂😅
«وقتی دیر میای خونه»
ا.ت:
همه اعضا رفته بودن خونه ، من موندم کمپانی یکم کار داشتم گفتم تمومشون کنم ، ساعت ۱۲ شب بود، اوفففففف شارژم تموم شده ، برم خونه قرارها کلی غر بشنوم
.
.
کار هام که تموم شد از کمپانی اومدم بیرون از کمپانی تا خوابگاه زیاد راه نبود تصمیم گرفتم پیاده برم ، هوا خیلی خوب بود .
.
.
زیاد از کمپانی دور نشده بودم که یه نفر بهم حمله کرد
باهاش درگیر شدم ، یه دفعه چاقو شو در آورد ، تا اومد حرکتی کنه پلیس رسید« بله خب اون جا کره اس پلیس تو خیابون میچرخه »
چاقو شو زد به دستم و فرار کرد ، دو تا از پلیس ها رفتن دنبالش و یکیشون اومد سمتم
پلیس: خوبید؟؟
ا.ت: آ...ره
پلیس: زخمتون عمیق به نظر میاد .... به رگتون خورده .... بهتره بریم بیمارستان
ا.ت: ن...نه لازم نیست.... من خوبم
پلیس: خون ریزیتون شدیده..... لطفاً با من بیاید
.
.
رفتیم بیمارستان یک ساعتی طول کشید تا دستمو پانسمان کنن و اینا
به ساعت که نگاه کردم دیدم ۱:۳۰ شده
وایییییییی پسرا بیچاره میکنننن
.
.
هر کاری کردم پلیسه قبول نکرد خودم برم خونه
خلاصه که منو رسوند خونه
.
.
خدا رو شکر زخمه بالای مچمه و هودی تنمه ایشالا که نمیفهمن
دعا کردم خواب باشن..... کلید رو انداختم تو در.....
ادامه پارت بعد........
«درخواستی»
خیلی وقت پیش درخواست داده بودی بخواطر گشادیم نزاشتم ببخش😂😅
«وقتی دیر میای خونه»
ا.ت:
همه اعضا رفته بودن خونه ، من موندم کمپانی یکم کار داشتم گفتم تمومشون کنم ، ساعت ۱۲ شب بود، اوفففففف شارژم تموم شده ، برم خونه قرارها کلی غر بشنوم
.
.
کار هام که تموم شد از کمپانی اومدم بیرون از کمپانی تا خوابگاه زیاد راه نبود تصمیم گرفتم پیاده برم ، هوا خیلی خوب بود .
.
.
زیاد از کمپانی دور نشده بودم که یه نفر بهم حمله کرد
باهاش درگیر شدم ، یه دفعه چاقو شو در آورد ، تا اومد حرکتی کنه پلیس رسید« بله خب اون جا کره اس پلیس تو خیابون میچرخه »
چاقو شو زد به دستم و فرار کرد ، دو تا از پلیس ها رفتن دنبالش و یکیشون اومد سمتم
پلیس: خوبید؟؟
ا.ت: آ...ره
پلیس: زخمتون عمیق به نظر میاد .... به رگتون خورده .... بهتره بریم بیمارستان
ا.ت: ن...نه لازم نیست.... من خوبم
پلیس: خون ریزیتون شدیده..... لطفاً با من بیاید
.
.
رفتیم بیمارستان یک ساعتی طول کشید تا دستمو پانسمان کنن و اینا
به ساعت که نگاه کردم دیدم ۱:۳۰ شده
وایییییییی پسرا بیچاره میکنننن
.
.
هر کاری کردم پلیسه قبول نکرد خودم برم خونه
خلاصه که منو رسوند خونه
.
.
خدا رو شکر زخمه بالای مچمه و هودی تنمه ایشالا که نمیفهمن
دعا کردم خواب باشن..... کلید رو انداختم تو در.....
ادامه پارت بعد........
۸.۹k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.