( 𝑴𝑼𝑭𝑭𝑳𝑬𝑫 𝑮𝑹𝑶𝑨𝑵𝑺( 𝑃²⁵
رسیدیم خونه و دستمو ول کرد
ردشو نگاه کردم
گندش بزنن...دستمو کبود کرد
نفهمیدم کجا رفت و ازش نپرسیدم
به اتاقم رفتم و لباسمو عوض کردم
دنبال راه حلی برای خلاص شدن از این زندان کزایی بودم
همه ی تجربیاتمو مرور کردم، هر ایده ای که داشتم از ذهنم چلوندم و به فکر عمیق فرو رفتم
فهمیدم که تنها راه گول زدن یک مرد از طریق جلب اعتماد خاطر و اطمینانشه
اگه اعتمادش جلب شه میشه با یک فوت ساده مثل پر، نرم و سبک هولش داد...
3 ساعت بعد
جلوی در اتاقش بودم ، در زدم
کوک:بیا داخل( کلا صدای گرفته)
ا. ت:حالت خوبه جئون¿...
بدون نگاه به ا. ت لب زد :خوبم چطور¿
جلو رفتم و دستمو گذاشتم رو پیشونیش
ا. ت:هیع! شما تب دارین...
خیلی دمای بدنتون بالاس...
همینطور که نگاهش رو مانیتور رد میشد گفت : خوبم
ا. ت:لطفا یک مدت استراحت کنین
ا. ت کوک رو از روی صندلی بلند کرد و بردش
سمت اتاق لباساش
ا. ت:خب... (چنتا لباس گرم برداشت)
لطفا اینا رو بپوشید من برمیگردم....
کوک:گفتم نیازی نیست خوبم
ا. ت: شما سرما خوردین
...
ردشو نگاه کردم
گندش بزنن...دستمو کبود کرد
نفهمیدم کجا رفت و ازش نپرسیدم
به اتاقم رفتم و لباسمو عوض کردم
دنبال راه حلی برای خلاص شدن از این زندان کزایی بودم
همه ی تجربیاتمو مرور کردم، هر ایده ای که داشتم از ذهنم چلوندم و به فکر عمیق فرو رفتم
فهمیدم که تنها راه گول زدن یک مرد از طریق جلب اعتماد خاطر و اطمینانشه
اگه اعتمادش جلب شه میشه با یک فوت ساده مثل پر، نرم و سبک هولش داد...
3 ساعت بعد
جلوی در اتاقش بودم ، در زدم
کوک:بیا داخل( کلا صدای گرفته)
ا. ت:حالت خوبه جئون¿...
بدون نگاه به ا. ت لب زد :خوبم چطور¿
جلو رفتم و دستمو گذاشتم رو پیشونیش
ا. ت:هیع! شما تب دارین...
خیلی دمای بدنتون بالاس...
همینطور که نگاهش رو مانیتور رد میشد گفت : خوبم
ا. ت:لطفا یک مدت استراحت کنین
ا. ت کوک رو از روی صندلی بلند کرد و بردش
سمت اتاق لباساش
ا. ت:خب... (چنتا لباس گرم برداشت)
لطفا اینا رو بپوشید من برمیگردم....
کوک:گفتم نیازی نیست خوبم
ا. ت: شما سرما خوردین
...
۴.۸k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.