اسم رمان : مامی من باش
رمان:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::مامی من باش
part«~«~«~«~«~«~«~«~«~«~4
مثل همیشه خودم رو بی تفاوت نشون دادم
مسابقه شروع شده بود
دوساعت بعد
همه مسابقه ها انجام شده بود حالا نوبت ما بود
سوار ماشینم شدم با سبز شدن چراق فهمیدم مسابقه شروع شده
اول اجازه دادم اون وارد عمل بشه
نوع سبک رانندگیشو سنجیدم
و
۱۵سانیه بعد از اون شروع به حرکت کردم گذاشتم تا نزدیک خط پایان ازم جلو باشه
بعدش سریع یه مویی کشیدم و جلو زدم و بردم
برای اولین باز از اینکه بعد این همه برد بردم خوشحال بودم
🧠نه ترو خدا بعد از بردن همچین هلویی ناراحتم باش (منظورش همون دختره ای هست کت سر این مسابقه برد 😁😂)
خفه شو خوشم نمیاد همیشه راجب همه چی نظر میدی ها
غریبه: تبریک میگم
_ممنون با اینکه معلوم بد برنده منم
یکی: الان که دختره رو بردی میخوای باش چیکار کنی خودت میکنیش یا اجارش میدی اگر اجاره میدی من خریدارم
سرم درد میکرد حوصله سخنرانی اینارو نداشتم
_به تو چه سرت توی کار خودت باشه پیر مرد خرفت
هیونگ دو دختره رو اورد به نگهبان ها گفتم دست هاش رو ول کنن به دختره اشاره کردم ک
part«~«~«~«~«~«~«~«~«~«~4
مثل همیشه خودم رو بی تفاوت نشون دادم
مسابقه شروع شده بود
دوساعت بعد
همه مسابقه ها انجام شده بود حالا نوبت ما بود
سوار ماشینم شدم با سبز شدن چراق فهمیدم مسابقه شروع شده
اول اجازه دادم اون وارد عمل بشه
نوع سبک رانندگیشو سنجیدم
و
۱۵سانیه بعد از اون شروع به حرکت کردم گذاشتم تا نزدیک خط پایان ازم جلو باشه
بعدش سریع یه مویی کشیدم و جلو زدم و بردم
برای اولین باز از اینکه بعد این همه برد بردم خوشحال بودم
🧠نه ترو خدا بعد از بردن همچین هلویی ناراحتم باش (منظورش همون دختره ای هست کت سر این مسابقه برد 😁😂)
خفه شو خوشم نمیاد همیشه راجب همه چی نظر میدی ها
غریبه: تبریک میگم
_ممنون با اینکه معلوم بد برنده منم
یکی: الان که دختره رو بردی میخوای باش چیکار کنی خودت میکنیش یا اجارش میدی اگر اجاره میدی من خریدارم
سرم درد میکرد حوصله سخنرانی اینارو نداشتم
_به تو چه سرت توی کار خودت باشه پیر مرد خرفت
هیونگ دو دختره رو اورد به نگهبان ها گفتم دست هاش رو ول کنن به دختره اشاره کردم ک
۳.۰k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.