مافیای من
مافیای من پارت۱
(علامت ا/ت + علامت کوک_)
ویو ات
صبح باصدای گوشی از خواب بیدار شدم دیدم بابامه (علامت بابای ات~)
+الو سلام
~سلام دخترم خوبی
+آره خوبم شما خوبی کاری داشتی زنگ زدی
~منم خوبم ات امسب ساعت ۹ برو به آدرسی که برات میفرستم به مهمونی دعوت شدی
+حتما باید برم؟
~اره دخترم تو باید به جای من بری
+آها باشه
~خدانگهدارت باشه
بعد از اینکه قطع کردم پاشدم کارام رو کردم و بعد رفتم خرید تا لباس برای مهمونی امشب بگیرم
تقریبا ساعت ۶ بود اومدم خونه رفتم حموم حدود ۲۰ دیقه بعد اومدم آماده شدم ساعت ۸و۴۵دیقه بود رفتم سوار ماشین شدم تارسیدم به اون آدرسی که بابام فرستاده بود ساعت شد ۹و۲۰ دیقه وقتی رفتم داخل یه لحظه ترسیدم دیدم کلی پسر قد بلند و هیکلی و جذاب اونجاهستن و من تنها دختر اون مهمونیم
رفتم روی یک صندلی خالی نشستم
ویو جونگ کوک
تو مهمونی داشتم با تهیونگ در مورد کارهایی که ایت هفته قراره انجام بدم صحبت میکردم که دیدم یک دختره از در اومد تو با تعجب از تهیونگ پرسیدم (علامت تهیونگ =)
_ اون دختره کیه
=دختر آقای پارک
آقای پارک گفت دخترش رو برای امضای قرارداد میفرسته
_تهیونگ خودمونیما ولی چقدر خوشگله اندامش از خودش خوشگلتره
داشتم بهش نگاه میکردم که دیدم سوهو رفت سمتش
ویو ات
(علامت سوهو #)
داشتم به بقیه نگاه میکردم که یکی از پشت سرم گفت
#میتونم کنارت بشینم
+آره بیا بشین
#مرسی
اومد نشست چسبیده بود بهم
#اسمت چیه چرا اومدی اینجا
_برای امضای قرارداد اومدم
اینو که گفتم دستش رو گذاشت روی رونم و خودشم اومد و نزدیک گردنم شد
ویو جونگ کوک
دارن چیکار میکنن چه داره گردنش رو........ حالت عصبی
رفتم پیششون
_اینجا چه خبره
#باز این مزاحم پیداش شد
_الان با من بودی
#آره مشکلش چیع
یقشو گرفتم و پرتش کردم روی زمین شروع کردم به زدنش
بعد که بیهوش شد
به ات گفتم بیاد باهم قرارداد رو ببندیم
+شما
_جئون جونگ کوک هستم
+آها سلام کجا باید بیام (الان وقت سلام کردنه آخه)
بردمش و شرایط قرارداد رو بهش گفتم اونم امضا کرد
ادامه دارد
شرط ها
۳۰ لایک
۱۰ کامنت
تا شرط ها اجرا نشه پارت بعدی رو نمیزارم
(علامت ا/ت + علامت کوک_)
ویو ات
صبح باصدای گوشی از خواب بیدار شدم دیدم بابامه (علامت بابای ات~)
+الو سلام
~سلام دخترم خوبی
+آره خوبم شما خوبی کاری داشتی زنگ زدی
~منم خوبم ات امسب ساعت ۹ برو به آدرسی که برات میفرستم به مهمونی دعوت شدی
+حتما باید برم؟
~اره دخترم تو باید به جای من بری
+آها باشه
~خدانگهدارت باشه
بعد از اینکه قطع کردم پاشدم کارام رو کردم و بعد رفتم خرید تا لباس برای مهمونی امشب بگیرم
تقریبا ساعت ۶ بود اومدم خونه رفتم حموم حدود ۲۰ دیقه بعد اومدم آماده شدم ساعت ۸و۴۵دیقه بود رفتم سوار ماشین شدم تارسیدم به اون آدرسی که بابام فرستاده بود ساعت شد ۹و۲۰ دیقه وقتی رفتم داخل یه لحظه ترسیدم دیدم کلی پسر قد بلند و هیکلی و جذاب اونجاهستن و من تنها دختر اون مهمونیم
رفتم روی یک صندلی خالی نشستم
ویو جونگ کوک
تو مهمونی داشتم با تهیونگ در مورد کارهایی که ایت هفته قراره انجام بدم صحبت میکردم که دیدم یک دختره از در اومد تو با تعجب از تهیونگ پرسیدم (علامت تهیونگ =)
_ اون دختره کیه
=دختر آقای پارک
آقای پارک گفت دخترش رو برای امضای قرارداد میفرسته
_تهیونگ خودمونیما ولی چقدر خوشگله اندامش از خودش خوشگلتره
داشتم بهش نگاه میکردم که دیدم سوهو رفت سمتش
ویو ات
(علامت سوهو #)
داشتم به بقیه نگاه میکردم که یکی از پشت سرم گفت
#میتونم کنارت بشینم
+آره بیا بشین
#مرسی
اومد نشست چسبیده بود بهم
#اسمت چیه چرا اومدی اینجا
_برای امضای قرارداد اومدم
اینو که گفتم دستش رو گذاشت روی رونم و خودشم اومد و نزدیک گردنم شد
ویو جونگ کوک
دارن چیکار میکنن چه داره گردنش رو........ حالت عصبی
رفتم پیششون
_اینجا چه خبره
#باز این مزاحم پیداش شد
_الان با من بودی
#آره مشکلش چیع
یقشو گرفتم و پرتش کردم روی زمین شروع کردم به زدنش
بعد که بیهوش شد
به ات گفتم بیاد باهم قرارداد رو ببندیم
+شما
_جئون جونگ کوک هستم
+آها سلام کجا باید بیام (الان وقت سلام کردنه آخه)
بردمش و شرایط قرارداد رو بهش گفتم اونم امضا کرد
ادامه دارد
شرط ها
۳۰ لایک
۱۰ کامنت
تا شرط ها اجرا نشه پارت بعدی رو نمیزارم
۵.۹k
۱۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.