((قلبم)) پارت 24
((قلبم)) پارت 24
#ارسلان
داشتم قدم میزدم که گوشیم زنگ خورد پانیذ بود ور داشتم دیدم جدا جیغو داد میاد
#پانیذ
ارسلان زنگ زدم میخاستم صحبت کنم که سه نفر اومدن منو دیانا رو به زور طرف در میکشیدند
پانیذ :ولم کنید
دیانا :ای دستم ولم کنید
ارسلان :دیانا پانیذ الوووو
پانیذ :کمک کمک کنید
مارو بردن تو ماشین چشمامونو بستن تاریکی مطلق
#ارسلان
سریع رفتم سمت ماشین رفتم خونه دیدم در بازه خونه بهم ریخته نشستم رو مبل که گوشی دیانا زنگ خورد ورداشتم
_الوو
+سلام داداشی
_تو کی هستی
+داداشستو نمیشناسی وای متاسفم برات
_چرتو پرت نگو
+دخترا دست منن
_تو کجایی مردک بیا تا بهت نشون بدم
+تند نرو برا یه آدرس میفرستم بیا اونجا فقط یادت باشه زرنگی نکنی تنها بیا وگرن خودت میدونی
رفتم به آدرسی که فرستاد
ارسلان :تو تویی
#ارسلان
داشتم قدم میزدم که گوشیم زنگ خورد پانیذ بود ور داشتم دیدم جدا جیغو داد میاد
#پانیذ
ارسلان زنگ زدم میخاستم صحبت کنم که سه نفر اومدن منو دیانا رو به زور طرف در میکشیدند
پانیذ :ولم کنید
دیانا :ای دستم ولم کنید
ارسلان :دیانا پانیذ الوووو
پانیذ :کمک کمک کنید
مارو بردن تو ماشین چشمامونو بستن تاریکی مطلق
#ارسلان
سریع رفتم سمت ماشین رفتم خونه دیدم در بازه خونه بهم ریخته نشستم رو مبل که گوشی دیانا زنگ خورد ورداشتم
_الوو
+سلام داداشی
_تو کی هستی
+داداشستو نمیشناسی وای متاسفم برات
_چرتو پرت نگو
+دخترا دست منن
_تو کجایی مردک بیا تا بهت نشون بدم
+تند نرو برا یه آدرس میفرستم بیا اونجا فقط یادت باشه زرنگی نکنی تنها بیا وگرن خودت میدونی
رفتم به آدرسی که فرستاد
ارسلان :تو تویی
۷.۳k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.