شهادت مادرم افسانه نیست.......
شهادت مادرم افسانه نیست.......
و سپس با مشعلی بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه که فرمود: آیا من نظارهگر باشم و تو خانه مرا آتش بزنی؟ گفت: بلی. چنانکه بلاذری می گوید: « ابوبکر به علی (ع) پیام فرستاد تا با وی بیعت کند امّا علی نپذیرفت. پس عمر با مشعلی آمد، فاطمه (س) نا گاه عمر را با مشعل در خانهاش یافت، پس فرمود: یابن الخطّاب ! آیا من نظاره گر باشم وحال آنکه تو در خانهام را بر من به آتش میکشی؟ ! عمر گفت: بلی. »
«انّ ابابکر ارسل الی علیٍّ یرید البیعة، فلم یبایع فجاء عمر ومعه فتیلة فتلقته فاطمة علی الباب، فقالت فاطمة: یابن خطاب ! أتراک محرقاً علیَّ بأبی؟ ! قال: نعم. »
بلاذری، انساب الاشراف، ج 1، ص 586.
وابوالفداء نیز می گوید:
« سپس ابوبکر عمر بن خطاب را به سوی علی وآنانکه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه (س) بیرون کند. وگفت: اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ.
پس عمر مقداری آتش آورد تا خانه را آتش زند.
پس فاطمه (س) بر سر راهش آمد وفرمود: کجا؟ ای پسر خطاب ! آمدهای تا کاشانه ما را به آتش کشی؟ ! گفت: بلی. یا در آنچه امت وارد شدهاند وارد شوند. »
« ثمّ انّ ابابکر بعث عمر بن خطاب الی علیٍ ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمة (رضیاللَّه عنها) وقال: ان ابی علیک فقاتلهم، فاقبل عمر بشیء من نار علی ان یضرم الدار، فلقیته فاطمة (رضیاللَّه عنها) وقالت: الی این یابن الخطّاب؟ ! أجئت لتحرق دارنا؟ ! قال: نعم، او یدخلوا فیمادخل فیه الامّة. »
ابوالفداء، تاریخ ابی الفداء ج 1 ص 156. دار المعرفة، بیروت
و سپس با مشعلی بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه که فرمود: آیا من نظارهگر باشم و تو خانه مرا آتش بزنی؟ گفت: بلی. چنانکه بلاذری می گوید: « ابوبکر به علی (ع) پیام فرستاد تا با وی بیعت کند امّا علی نپذیرفت. پس عمر با مشعلی آمد، فاطمه (س) نا گاه عمر را با مشعل در خانهاش یافت، پس فرمود: یابن الخطّاب ! آیا من نظاره گر باشم وحال آنکه تو در خانهام را بر من به آتش میکشی؟ ! عمر گفت: بلی. »
«انّ ابابکر ارسل الی علیٍّ یرید البیعة، فلم یبایع فجاء عمر ومعه فتیلة فتلقته فاطمة علی الباب، فقالت فاطمة: یابن خطاب ! أتراک محرقاً علیَّ بأبی؟ ! قال: نعم. »
بلاذری، انساب الاشراف، ج 1، ص 586.
وابوالفداء نیز می گوید:
« سپس ابوبکر عمر بن خطاب را به سوی علی وآنانکه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه (س) بیرون کند. وگفت: اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ.
پس عمر مقداری آتش آورد تا خانه را آتش زند.
پس فاطمه (س) بر سر راهش آمد وفرمود: کجا؟ ای پسر خطاب ! آمدهای تا کاشانه ما را به آتش کشی؟ ! گفت: بلی. یا در آنچه امت وارد شدهاند وارد شوند. »
« ثمّ انّ ابابکر بعث عمر بن خطاب الی علیٍ ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمة (رضیاللَّه عنها) وقال: ان ابی علیک فقاتلهم، فاقبل عمر بشیء من نار علی ان یضرم الدار، فلقیته فاطمة (رضیاللَّه عنها) وقالت: الی این یابن الخطّاب؟ ! أجئت لتحرق دارنا؟ ! قال: نعم، او یدخلوا فیمادخل فیه الامّة. »
ابوالفداء، تاریخ ابی الفداء ج 1 ص 156. دار المعرفة، بیروت
۲.۸k
۰۱ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.