بر پا شده حسینیه گریه ها بیا
بر پا شده حسینیه گریه ها بیا
بر روی چشم های تر از اشک ما بیا
شال عزای تو به عزایم نشانده است
وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا
از معرفت تهی ام و از مصلحت پُرم
تا زیر و رو شَوَم ز قدوم شما بیا
یادش به خیر صحن رضا زار می زدم:
آقا نشسته ام دَم ایوان طلا بیا
ایوان طلا اگر که نشد تا ببینمت
وقت سحر زیارت پائین پا بیا
ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو
یک شب خرابه دل من هم بیا بیا
من را که کُشت وا ابتاهای عمه ات
یک سر به خاک کشته کرب و بلا بیا
بر روی چشم های تر از اشک ما بیا
شال عزای تو به عزایم نشانده است
وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا
از معرفت تهی ام و از مصلحت پُرم
تا زیر و رو شَوَم ز قدوم شما بیا
یادش به خیر صحن رضا زار می زدم:
آقا نشسته ام دَم ایوان طلا بیا
ایوان طلا اگر که نشد تا ببینمت
وقت سحر زیارت پائین پا بیا
ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو
یک شب خرابه دل من هم بیا بیا
من را که کُشت وا ابتاهای عمه ات
یک سر به خاک کشته کرب و بلا بیا
۱.۷k
۰۱ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.